راهش
مرجع تخصصی اخبار حقوقی ایران و جهان

کودکانی که به جرم مادران، در حبس اند!

سکوت و کندیِ صبح شنبه وسیع است، صدای خِر خِر زبانه‌ی درِ بزرگِ آهنی به گوش می‌رسد، نگهبان زندان در را به روی ما باز می‌کند، پاهای سکوت از گلیم سالن ورزشی زندان درازتر است، یکی از زندانیان شروع به فرستادن صلواتی کرد، بقیه هم پشت بندش، طولی نکشید که همهمه‌ای بین آن‌ها ایجاد شد، مددکار زن همه را به سکوت دعوت کرد، زور باد تنها به پنجره می‌رسد، مجرمین به صندلی‌های پلاستیکی تکیه داده‌اند، یکی دو نفرشان شال پته و ریس‌های رنگی به دست داشتند و با سگرمه‌های در هم رفته، فارغ از محیط اطراف، حسابی مشغول نخ زدن بودند.

رئیس کانون وکلای دادگستری کرمان به همراهی خانم امینه سالاری معاون دادستان و آقایان سعید نیکخواه و حجت قهرمانی از اعضای اصلی هیأت مدیره و خانم‌ها ندا نعمت اله زاده، طاهره پورمعصومی و فیروزه السادات امیری با حضور در بند نسوان زندان مرکزی کرمان به دیدار چهره به چهره با مددجویان این بند پرداختند و سابقه مددجویان و جرایم و اتهامات آن‌ها را پرس و جو کردند و ضمن استماع صحبت‌های آن‌ها، راهنمایی‌های حقوقی لازم را دریافت نمودند و همچنین مقرر شد تعدادی وکیل معاضدتی جهت دفاع از برخی زندانیان تعیین گردد.

بیشتر بخوانید: گزارشی از مراسم شب قدر در زندان زنان + فیلم و عکس

علی خواجوئی راد در حاشیه این دیدار که به مناسبت گرامیداشت سالروز ولادت بانوی آب‌ها و آیینه‌ها، حضرت زهرا (س) و روز زن صورت گرفته بود بیان کرد: هیچکدام از ما معصوم نیستیم و ذات انسان به گونه‌ای آفریده شده که ممکن است گاهاً دچار لغزش‌ها و اشتباهاتی شود و سیستم برقراری نظم و انضباط وضع قانون را ایجاب می‌کند تا از تکرار اشتباهات افراد جلوگیری شود، حبس یکی از این موانع بازدارندگی است که با وجود سیاست حبس‌زدایی قوه قضاییه به عنوان آخرین راه توسط قضات محترم اعمال می‌شود.

همکاران بنده در فرایند دادرسی به عنوان وکیل مدافع نظارت قانونی جهت اجرای قانون را انجام داده و امروز نیز اینجا حاضر شده تا اگر مددجویی در مرحله دادرسی وکیل نداشته یا هنوز رسیدگی خاتمه نیافته است بتواند از خدمات حقوقی وکلا استفاده کند. تمام تلاش ما بر این است که هیچ حقی از مددجو در هیچ زمینه‌ای تضییع نشود و احیاناً اگر حقی پایمال شده، اقدام حقوقی در جهت احقاق حقوق نامبردگان با همکاری معاون محترم دادستان به عمل آید. در نهایت با تبریک‌زاد روز تولد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن به مددجویان بند نسوان مراتب امادگی کانون وکلای دادگستری کرمان جهت معاضدت حقوقی و عنداللزوم معرفی وکیل معاضدتی و کمک در آزادی محبوسین در بند جرایم غیرعمدی و سبک را اعلام می‌نماید.

متهمین یکی پس از دیگری جهت پرسیدن سوال‌های حقوقی خود جلو می‌آیند. پیرزنی که لایه‌ای پوست نازک بر روی استخوان داشت پشتش را تکیه داده است به صندلی پلاستیکی و سر زانوهایش با میز مقابل رئیس کانون وکلا مماس شده و صورتش پنهان پشت ماسک. پیرزن نمی‌داند بابت کدام غمش باید بیشتر بشکند؛ غم مالی را که از دست داده یا غم آبرویی که سال‌ها جمع کرده و حالا با روانه زندان شدنش در میان در و همسایه و آشنایان حراج شده است!

متهم بعدی دختری بود زیبا رو و جوان، دختری که از همه سرحالتر و روپاتر بود، نگاهی گذرا به چشمانش انداختم و بی‌هوا سوال کردم جرمت چیست؟ «مواد مخدر» پاسخی بود که با تردید بیان کرد. میگفت خودش خبر از جاسازی هروئین در ماشینش نداشته، البته ماشین را به امانت از دوست بی‌گناهش گرفته بود و تازه بعد از مشورت با وکیل فهمید در صورت‌عدم مطالبه توسط صاحب خودرو، بعد از گذشت مدت زمان مشخص، ضبط اموال دولت می‌گردد. خودش میگفت خواستگارم که جواب منفی شنیده تهدیدم کرده حالا که زن من نمی‌شوی کاری به سرت می‌آورم که زن هیچکس دیگری هم نتوانی بشوی!

متهم بعدی، دختری بود تحصیلکرده که فراموش نکرده چه کسی بوده و تحصیلات و جایگاه اجتماعی‌اش در چه رده‌ای قرار داشته است، اما متهم با همه هوش و ذکاوتی که داشت فراموش کرده بود که چگونه شغل و تحصیلات آکادمیک خود را نادیده گرفته و بی‌خیال روند تکراری زندگی کارمندی، دست به ریسک زده و اکنون در منجلاب اشتباه خود گرفتار شده است. میگفت اولین بار بود که دست به سرقت زده‌ام.

دخترخانمی با چهره آفتاب خورده و ماسکی که تا روی چانه‌اش پایین آمده بود، سرش را بلند کرد و به من نگاهی انداخت و شروع کرد به لبخند زدن، من هم از روی ادب همراهی کردم و لبخند زدم هر چند که می‌دانستم لبخند ریزم را از پشت ماسک نمی‌بیند. فرزند کوچکی در بغل داشت. سوال کردم «اسمش چیه؟»، پاسخ داد: «مهرسانا»


مهرسانای ۱۶ روزه با لباس نازکی که بر تن داشت و شال بافت نه چندان گرمی که دورش پیچیده شده بود. جرم مادرش سرقت گوشی بود و اکنون چاره‌ای ندارد جز آنکه زندان را به خانه‌ای برای پرورش فرزند شیرخوار خود بدل کند. گویی غصه‌ای که از قهر و تصمیم طلاق شوهرش داشت دیگر مجالی به فکر کردن به زندان و محصور بودن خود و فرزند تازه متولد شده‌اش به او نمی‌داد.

باد بیرون از سالن، جان گرفته بود انگار، فضای بسته و در سایه سالن ورزشی، زور سرما را بیشتر می‌کرد. کودکان زنانِ زندانی به جرم مادران‌شان محکوم به زندگی در پشت دیوارهای بلند زندانند و در محیط زندان، جز ماجراهای جرم و جنایت، صحبت دیگری را نخواهند شنید و به جز زندگی تکراریِ در حبس، جهان دیگری را نمی‌توانند تجربه کنند که لازم است زنان زندانی نیازمند حمایت و فرزندان آن‌ها، از سوی ارگان‌های مختلف شناسایی شوند و از ظرفیت‌های متعدد برای حمایت آن‌ها استفاده شود.

منبع: سایت کانون وکلای دادگستری کرمان

۱/۵ - (۱ امتیاز)
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.