به گزارش راهش، پرویز رضایی سردفتر اسناد رسمی در خاطرات روزانه خود نوشت:
مرد که چند ماه قبل همراه با پسر و عروسش برای تنظیم وکالتنامه طلاق آمده بودند امروز کار دیگری داشت. از سرانجام رابطه پسر و همسر او پرسیدم
گفت: بلاخره از هم جدا شدند و مادر دختر به هدفش که از هم پاشیدن زندگی آنها بود رسید.
گفتم یعنی علت جدایی آنها دخالتهای مادر دختر خانم بود؟ گفت بله دقیقا! دو سال پیش بیجهت آمد و دخترش را با خودش برد و در این مدت همه سعی و تلاش ما برای بگرداندن او بینتیجه ماند.
گفتم: اما به هر حال حتما خانواده دختر خانم دلیلی برای اصرارشان برای جدایی میاوردند گفت: هیچ دلیل موجهی نداشتند من یک شخص بازنشسته هستم سی سال در اداره پلیس خدمت کردم در این موارد تجربه زیادی دارم.
پرسیدم: دلیل غیر موجهشان از نظر شما چه بود؟ گفت: هیچی میگفتند پسر شما اعتیاد دارد!
گفتم: یعنی معتاد بود گفت: خب بله امروز همه معتادند چه کسی معتاد نیست؟!
گفتم: یعنی شما هم معتادید؟ گفت: نه!
پرسیدم: به نظر شما من معتاد هستم؟ سرش را به پایین انداخت و بعد از مکث کوتاهی گفت: امروز همه معتادند!