ساباط
(فقه) سقفى است بین دو دیوار یا دوبناء واقع در دوست یک معبر عمومى یا اختصاصى. بدیهى است که در زیر آن معبر وجود دارد.
سابق
(فقه – مدنى) برنده در مسابقه را گویند. رک. سبق و رمایه
سابق ولاحق
(فقه) هرگاه دو راوى که ازیک شیخ اجازه روایت کنند ویکى پیش ازدیگرى فوت کند روایت آنها را روایت سابق ولاحق نامند (درایه شهید دوم- صفحه۱۶۰)
سابقه
رک. پیشینه
ساختگى
بمعنی مجعول استعمال شده است. ماده ۸۶ قانون جزا (رک. جعل)
ساخلو
بمعنى پادگان است (رک. پادگان)
سازش
(دادرسى) تراضى طرفین دعوى برفیصله نزاع معین دردادگاه و با دخالت دادرس دادگاه (ماده ۳۳۵ آئین دادرسی مدنی) سازشنامه اى که باین ترتیب تنظیم میشود ماهیت یک سند رسمى صلح را دارد ومانند هرعقدى فقط بین طرفین و قائم مقام آنان لازم الاتباع است نه نسبت بثالث.
سازمان
الف – گروه یا چند نفر از افراد انسان که یک هدف اجتماعی را تعقیب مى کنند و براى وصول بآن هدف تابع یک رشته قوانین امرى هستند مانند ازدواج و بنگاهها Entreprises و خانواده. این اصطلاح ترجمه کلمه خارجی Institution است وپاره اى از حقوقدانان میل دارند که سازمانها داراى شخصیت حقوقى باشند.
ب- تشکیلات ادارى یک مؤسسه رسمى یا غیررسمى.
ج – تشکیلاتی که جنبه غیرمادى دارد مانند سازمان نکاح و بیع و رهن. در اصطلاحات ذیل بکاررفته است:
سازمان اصلاحات ارضى
سازمانی که بموجب تبصره یک ماده هفتم قانون اصلاحی قانون اصلاحات ارضى ۱۹- ۱۰- ۴۰ براى اجراى مصوبات و تصمیمات شوراى اصلاحات ارضى پیش بینی شده است وتشکیلات و اختیارات و وظایف آن درآئین نامه ۱۲-۱۱- ۴۰ پیش بینی شده است (مجموعه اصلاحات ارضی – چاپ مجلس صفحه ۲۷)
سازمان امنیت
سازمانى که براى حفظ امنیت کشور از توطئه هاى مضر بمصالح عمومى تحت عنوان سازمان اطلاعات و امنیت کشور و بموجب قانون تشکیل سازمان امنیت مصوب ۱۳۳۵ تشکیل شده است (ماده یک قانون مذکور)
سازمان برنامه
رک. برنامه
سازمان بنادر و کشتیرانى
این سازمان در وزارت گمرکات و تحت نظرآن وزارت (فعلا تحت نظر انحصارات وزارت دارائی) انجام وظیفه میکند و وظایف آن عبارت است از اداره نمودن امور بندرى بنادر کشور- تکمیل وتوسعه ساختمان ونگهدارى وتعمیر مؤسسات بندرى وتأمین وسایل مخابراتى و امور انتظامى وتنظیم و اجرای مقررات بندرى وکشتیرانى ساحلى و مراقبت در توسعه کشتیرانی بازرگانى وثبت شناورهاى تابع کشور وتعبین شرایط تابعیت ایرانى براى کشتیها و سلب آن و وصول حقوق وعوارض بندرى (ماده واحده قانون راجع بتاسیس سازمان بنادر وکشتیرانی مصوب۲۲- ۲-۱۳۳۹)
سازمان بیمه هاى اجتماعى کارگران
سازمان مزبور زیر نظارت عالیه وزارت کار اداره میشود وداراى شخصیت حقوقى و استقلال مالى و ادارى بوده و امور مالى آن طبق اصول بازرگانى انجام میگردد (ماده ۴ قانون بیمه هاى اجتماعى کارگران مصوب ۲۱-۲- ۱۳۳۹) و عهده دار بیمه و تعاون کلیه کارگران در موارد زیر طبق مقررات قانون مزبور میباشد:
۱- حوادث ناشى ازکار و بیماریهاى حرفه اى.
۲- حوادث و بیماریهای غیر ناشى از کار- حاملگى- وضع حمل.
۳- ازکارافتادگى بازنشستگى – فوت.
۴- ازدواج (ماده یک قانون مذکور) مدیرعامل سازمان مذکور معاون وزیر کار بوده و به پیشنهاد وزیرکار وتصویب هیات دولت بموجب فرمان همایونی منصوب میشود (ماده ۱۲ قانون مزبور) وى در مقابل هر شخصی وهر مرجعى نماینده سازمان است و میتواند شخصأ ویا بوسیله وکیل یا نمایندگانی که انتخاب مى کند سمت نمایندگى خود را نسبت بسازمان اعمال نماید (ماده ۱۴ قانون مذکور).
سازمان پیمان آسیاى جنوب شرقى Sito
سازمانی است که بموجب پیمان دفاع جمعى آسیاى جنوب شرقى درسال ۱۹۵۴ بوجود آمده است و مرکز آن در بانکوک است و استرالیا و فرانسه و بریتانیا و زلند جدید و پاکستان وفیلیپین و تایلند و ایالات متحده عضو آن هستند علامت اختصارى آن سیتو Sito است.
سازمان پیمان خاورمیانه Meto
بمعنى سازمان پیمان مرکزى است. (رک. سازمان پیمان مرکزى)
سازمان پیمان مرکزى Sento
اتحادیه دفاعى که نام نخستین آن پیمان بغداد بود و بعد از خروج دولت عراق ازآن سازمان پیمان مرکزى خوانده شد مرکز آن درآنکارا است ودولت ترکیه و ایران و پاکستان و بریتانیا عضو آن هستند. علامت اختصارى آن سنتو است.
سازمان جغرافیائى کشور
سازمانى است در وزارت جنگ براى تهیه نقشه عمومى کشور و براى تطبیق هرگونه عملیات نقشه بردارى در ایران (ماده یک قانون مربوط به نقشه بردارى مصوب ۸ – ۳ -۱۳۳۹)
سازمان جهانى بهداشت WHO
از دوائر تابع سازمان ملل متحد (قسمت شوراى اقتصادى و اجتماعى) که وظیفه آن مطالعه در روابط بهداشت کشورهاى عضو سازمان و اقدامات مناسب در این زمینه است. این سازمان درسال ۱۹۴۸ تأسیس شد و مرکز آن در ژنو است و بوسیله مؤسسات محلى کار مى کند.
سازمان حقوقى
مجموعه قوانین و مقرراتی است که حافظ یک نفع اجتماعى است مانند شرکت – نکاح – بیع – رهن – مرور زمان وغیره این اصطلاح ترجمه institution در حقوق فرانسه است. برخی آنرا ترجمه به تاسیس حقوقى وتأسیس قضائی نمودهاند. از نظر استفاده از اصطلاحاتی که سابقا درمحاورات حقوقى کشور ما بکار مى رفته است مناسبترین ترجمه اصطلاح خارجى بالا ((مجعول حقوقى)) است. مجعولات حقوقى دوقسمند:
الف- مجعول عرفى که عبارتند ازماهیاتى که ساخته و پرداخته عرف و عادت مى باشند مانند نکاح و عقد و غیره.
ب- مجعول قانونى که ساخته قانونگذار است بدون اینکه در عرف وجود داشته باشد مانند آئین نامه و تصویب نامه.
سازمان خوار بار و کشاورزى جهانى FAO
از مؤسسات سازمان ملل متحد است که در سال ۱۹۴۵ تأسیس شد و کار آن توسعه اقتصاد جهان از طریق ترقى زراعت و توزیع محصولات کشاورزى و اصلاح وضع روستائیان و افزایش دادن کمیت وکیفیت مواد غذائی است.
سازمان دفترى وزارتخا نه
(حقوق ادارى) ادارات و دوائر یک وزارتخانه که کارهاى دفترى آنرا انجام میدهند. درمقابل سازمان فنى استعمال میشود.
سازمان ذوب آهن ایران
این سازمان درلایحه قانونی تشکیل سازمان ذوب آهن ایران پیش بینى شده است بمنظور بهره بردارى ازمعادن مربوط بصنعت ذوب آهن و تامین مواد اولیه مورد لزوم آن و ایجاد کارخانه هاى مربوط بذوب آهن و تهیه فولاد و توزیع و فروش محصولات بدست آمده ایجاد شده است و سازمانى است مستقل و وابسته بوزارت صنایع و معادن و طبق اصول بازرگانى اداره میشود.
سازمان شاهنشاهى خدمات اجتماعى
سازمانى که در سال ۱۳۲۶ در تهران بمنظور انجام دادن امورعام المنفعه مانند بهداشت وتعلیم وتربیت و امورخیریه بوجود آمده است. و از اقدامات مهم آن تأسیس بیمارستانهاى بزرگ درکشور است.
سازمان فنى وزارتخانه
(حقوق ادارى) ادارات و دوائر یک وزارتخانه که امور اختصاصى و فنى آن وزارزخانه را انجام میدهند.
سازمان قضائى
الف – در معنى اخص شامل تشکیلات دادگاههاى دادگسترى است.
ب- درمعنى اعم شامل معنی بالا وهر قسمت قضائى دیگر (مانند دیوان دادرسى دارائی) میباشد.
سازمان کشورهاى آمریکائى
سازمان ناحیه اى سازمان ملل متحد که در ۱۹۴۸ در شهر بوگوتا با موافقت ۲۱ کشور جمهورى آمریکائى بوجود آمد و هدف آن تأمین صلح و عدل و وحدت بین ممالک قاره آمریکا است.
سازمان مسکن
مؤسسه اى است انتفاعى و دولتى که وظیفه آن عبارت است از تامین مسکن براى مردم و تهیه نقشه و نظارت و مباشرت در ساختن ابنیه دولتى با دریافت حق الزحمه و اداره کارخانه هاى برق و مصنوعات سیمانى و تاسیسات آبرسانی منتقله از بانک ساختمانى سابق و نگهدارى خانه هاى سازمانى ابواب جمعی سازمان مسکن. سابقا بعنوان بانک ساختمانی کار مى کرد (ماده یک اساسنامه سازمان مسکن- مصوب ۲۴- ۳- ۱۳۴۳)
سازمان ملل متحد ONU
مؤسسه اى است جهانی که براى اجراء و تعقیب هدف منشور اتلانتیک بوسیله دولتهاى متحد اتازونی – انگلیس – شوروى – چین براى نگهبانی صلح وامن جهانی که درطرح (دمبارتن اکس ۱۹۴۴) DUMBARTON ECOSSE پیش بینى شده تشکیل گردیده است امید که اصول انسانى درآن مجال تجلى یابد. این سازمان جانشین جامعه ملل سابق است وهدف آن حفظ صلح و امن بین المللى وتوسعه روابط دوستی بین کشورها وتعاون براى حل امور اقتصادى واجتماعی و فرهنگى و انسانى است.
(منشور) سازمان ملل متحد
پیمانى است که در کنفرانس سان فرانسیسکو در ۲۶ ژوئن ۱۹۴۵ با مضاء رسید و داراى یک مقدمه و ۱۹ فصل و ۱۱۱ ماده است و بموجب این منشور ارکان اساسی سازمان ملل عبارتند از مجمع عمومى، شورای امنیت، شوراى اقتصادی واجتماعى، شوراى قیمومت، دادگاه دادگسترى بین المللى و دبیرخانه.
سازمان نقشه بردارى
مؤسسه اى است انتفاعى و دولتى که وظیفه آن عبارت است از:
الف – هم آهنگ کردن کلیه عملیات نقشه بردارى زمینى و هوائی بزرگ مقیاس طرحهاى عمرانى و ثبت املاک و نظارت در تهیه آن.
ب- نگهدارى نسخه اصلى نقشهها و مختصات نقاط و فیلمهاى عکسهای هوائى منفى ومثبت مربوط به عملیات نقشه بردارى. ج- مطالعه وتحقیق روشهاى نوین نقشه – برداى و تربیت افراد مجرب و تقویت مؤسسات اجرائى در امور نقشه بردارى. ۲۸۰۹- سال سال دوازده ماه است (ماده ۶۱۲ آئین دادرسى مدنى)
سال اقتصادى
از اول تیرتا ۳۱ خرداد. سهمیه سالانه واردات کالا وآمار گمرک از روى آن تنظیم میشود.
سال عملى
سال عملیات و محاسباتی تجارتخانه و بنگاه تجارتی را گویند.
ساواک SAVAK
سازمان اطلاعات و امنیت کشور را گویند. اصطلاح ازحروف اول کلمات فراهم شده است.
سب
(بفتح اول و تشدید ثانی) در فقه ازجرائم ضد شرف است و عبارت است از ناسزا گفتن. اخص از توهین است (رک. توهین)
سبب
(فقه – مدنی) الف- خویشاوندى است بین دو نفرکه براثر رابطه زناشوئى بوجود مى آید. زناشوئی موجب ارث، نکاح دائم است (ماده ۹۴۰ قانون مدنى) در فقه، ولاء هم مصداقى ازمصادیق سبب است. (رک. ولاء)
ب- درعلم اصول فقه، سبب عبارت است از چیزى که هرگاه مانعى به آن اصابت نکند باعث وجود چیزى شود چنانکه آتش سبب سوختن است گاهى موضوعات مقررات را نسبت بخود آن مقررات، سبب مى نامند. درتعریف سبب قاعده و ضابطه مورد اتفاق وجود ندارد شهید درقواعد فقه خود گفته: ((السبب کل وصف ظاهر منضبط دل الدلیل على کونه معرفأ لاثبات حکم شرعی بحیث یلزم من وجوده الوجود ومن عدمه العدم)) سپس میگوید در پاره اى ازاسباب مناسبت بین سبب و نتیجه آن پیدا است و آنرا علت نامیدهاند مانند زنا که علت حد است. ج- هرگاه دو یا چند نفر موجب ورود خسارتی به دیگرى شوند آنکه بین عمل او و خسارت حاصله واسطه اى نیست او را مباشرگویند و دیگرى (یا دیگران) که بین او و خسارت حاصله، عمل مباشر واسطه شده است سبب نامیده میشود. گاهى عرفأ یا سبب باید مسئول جبران خسارت باشد یا مباشرودراینصورت آنکه اقوى است او مسئول است و معنى اقوى بودن این است که درعرف، ایراد خسارت بکسی نسبت داده میشود همانکس که ایراد خسارت، منتسب به او است اقوى است خواه سبب باشد یا مباشر (ماده ۳۳۲ ق- م) این اصطلاح بقانون مدنی هم راه یافته است.
سبب اقوى از مباشر
رک. سبب
سبب تزلزل عقد
(فقه – مدنی) امورى که اثر حاصل از عقد را در حالت تزلزل وبى ثباتى ویا وقفه نگه میدارند. این امورعبارتند از تعلیق عقد، جواز عقد، خیارى بودن عقد، عدم نفوذعقد (مانند عقد مکره و فضولى)
سبب دعوى
(دادرسی مدنی) عاملى که حق مورد تقاضاى مدعى دعوى از آن ناشى شده (بادعاء مدعى) چنانکه مدعى دعوی مالکیت خانهای را طرح کند و مالکیت خود را ناشى از بیع بداند در این صورت بیع را سبب دعوى گویند. مقصود از سبب در ((شهادت بر سبب)) همین معنى است چنانکه ر دعوى بالا اگر شهود شهادت بروقوع بیع مذکور بدهند آن شهادت را شهادت برسبب نامند ولى اگر شهادت به مالکیت مدعى بدهند عنوان شهادت بر سبب را ندارد.
سبروتقسیم
اصطلاحی است قدیمى که متاخران بجاى آن لغت ((تردید)) را بکار بردهاند ویکى ز ادلهء اثبات اعتبار قیاس (یعنی تمثیل مذکور در منطق صورى) یا Analogie ست سبر بمعنى غور رسى است و سبر و تقسیم بمعنى بدست آوردن مناط وتجزیه و تحلیل مطلبى را گویند باین منظور که مناط آن مطلب بدست آید چنانکه درمورد ماده ۱۰ قانون مدنى گوئیم: قرارداد تأثیرى در آزادى اراده ندارد بنابراین مناط وعلت آزادى اراده در ایقاعات هم وجود دارد پس ایقاعات هم تا وقتى که مخالف صریح انون نباشد معتبرند. در این Adage اشاره به سبر وتقسیم (و تمثیل) شده و فتهاند: Ubi eadem ratio، idem jus عنی هرجا که علت یک حکم قانونى وجود اشته باشد باید معلول همان علت هم وجود اشته باشد.
سبق تصمیم
(جزا) تصمیم راجع به نقشه طرح شده قبل ز ارتکاب جرم بمنظور سوء قصد نسبت ه مجنى علیه را سبق تصمیم گویند پس سبق تصمیم یعنى تصمیم مقدم بر ارتکاب رم (تقدم قابل ملاحظه نه تقدم ملصق ه جرم) مانند کمین کردن براى قتل که صداق سبق تصمیم است.
سبق و رمایه
(فقه – مدنى) سبق یا مسابقه عبارت از سب دوانیدن و شتر دوانیدن و فیل دوانیدن استر وحمار دوانیدن و تیراندازى کردن ست بموجب عقد معوضی که عنوان اجاره جعاله ندارد. نسبت بسائر حیوانات نیز وزنه بردارى وکشتى اختلاف است. دلیلى بر منع نیست. عوض ممکن است ال یا مؤجل باشد و ممکن است عوض ین یا دین باشد خواه دین قبل از اینعقد وجود داشته باشد وخواه بموجب اینعقد بوجود آید (در این صورت عقد مسابقه مرامات از عقود عهدى و از مصادیق عهدات مى باشند) رمایه ومرامات ومناضله بمعنى تیراندازى بصورت مسابقه است و بعضى مناضله را بمعنى محاطه گرفتهاند یعنی کم کردن آنچه که برابر زنند چنانکه گویند هرکه پنج تیر از بیست تیرزند برنده (سابق) است پس اگر هر دو پنج تیرزنند میاندازند تا بیست کامل شود. مناضله بین دو گروه جائزاست که هرگروهى در حکم شخص واحد باشد ازحیث اصابت تیر بهدف و عدم اصابت (این نوعی از قرارداد جمعى است) دراینصورت تساوى عدد دوگروه شرط نیست. ماده ۶۵۵ قانون مدنى. (مناهج المتقین ممقانی- صفحه ۳۳۲)
سپرده
بمعنی ودیعه است. (رک. ودیعه)
ستوق
(بفتح اول و ضم ثانى) فارسى است از ((سه تو)) گرفته شده است و چون این درهم از نقره و مس وآهن ساخته میشد و خلیط آن سه چیز بود سه تو نامیده شد و افزایش قاف براى تعریب است بعضى از فقهاء بدون تحقیق آنرا ستوق بفتح اول و دوم و سوم خوانده و براى اینکه آنرا از سه طبق و سه طبقه مشتق کنند آنرا بصورت سطوق ضبط کردهاند.
سجل
(بکسر اول و ثانى و تشدیدلام) درلغت بمعنی نوشته است (یوم نطوی السماء کطى السجل) و تسجیل بمعنى نوشتن سند است. دراصطلاح بمعانی ذیل آمده است: الف – برگ اجراء در اصطلاحات فقهى.
ب – مرادف شناسنامه است (رک. شناسنامه). و سجل احوال بمعنى نوشتن وثبت وقایع (فوت – تولد – ازدواج و طلاق) دردفاتر مخصوص است.
سجلى احوال
بمعنى شناسنامه است (اصطلاح قدیمى است) در سال ۱۲۹۷ شمسى هیآت دولت بموجب تصویب نامه تنظیم سند سجلى را مقرر کردند واجراء آن به عهده بلدیه تهران نهاده شد. اولین قانون سجل احوال در ۱۴- ۳- ۱۳۰۴ بتصویب رسید (ماده ۵۸ قانون ثبت ۱۳۱۰) رک. سجل
سجل اعترافى
درحاشیه اسنادیکه فقهاء قبل از تشکیل ثبت اسناد و املاک تنظیم مى کردند جعى از علماء بلد و وجوه شهر اقرار متعاملین را بوقوع معامله شنیده و در حاشیه سند معامله گواهى بر اقرارآنها میدادند مثلا مینوشتند: (قد اعترف لدى اشرف التجار فلان بن فلان….) ماده ۵۶ قانون ثبت ۱۳۱۰ و ماده ۱۰۲ قانون جزا. (رک. سجل وقوعى)
سجلى جزائى
بمعنى سجل کیفرى است. ماده ۵۶ قانون جزا. (رک. سجل کیفرى)
سجل کیفرى
دفترى است که درمرکز هر استان وتحت نظر دادستان شهرستان براى ثبت مستخرجه احکام مذکور درماده سوم آئین نامه سجل کیفرى (مجموعه ۱۳۱۸ ص ۱۵۹) و باستناد ماده ۵۶ قانون کیفرعمومى وماده چهارم قانون اصلاح قانون سازمان دادگسترى و استخدام دادرسان مصوب ۶- ۱۰- ۱۳۱۵ نگهدارى میشود.
سجل وقوعى
درحاشیه اسناد عادی که محاضر قدیم (قبل از تشکیل ثبت اسناد و املاک در ایران) وفقهاء مینوشتند صاحب محضر (و معتمدان حاضر در جلسه) وقوع معامله را نزد خود گواهى نموده و این گواهى کتبى که ممهور بمهر آنان میشد سجل وقوعى نامیده مى شد. درمقابل سجل اعترافى استعمال مى شد (رک. سجل اعترافى)
سحق
(فقه) وطى زن بازن چنانکه عامل ومعمول هر دو زن باشند و این عمل را نسبت بطرفین مساحقه گویند قانون جزاى اسلامى آنرا جرم شمرده است.
سربنه
بنه به ضم باء عبارت است از مقدار زمین زراعتى که چند گاو ازعهده زراعت آن بر آیند یعنى مدتی مدید هر ساله چند گاو به آن بسته باشند. به تبع ابن وضع چند خانوار درآن زمین بزراعت وآبادى آن اشتغال مى ورزند که رئیس آن چند خانوار را در تقسیمات کشورى قدیم (تا نیم قرن قبل) سربنه مى گفتند. هرده از چند بنه تشکیل میشد وکدخدا مافوق سربنهها بود (ماده نهم قانون مالیات املاک اربابى و دواب مصوب ۲۰- ۱۰- ۱۳۵۴ شمسی).
سربود
رک. تقسیم (تقسیم برد)
سربهر
سالطان درشهربانى.
سرپاس
سرتیپ در شهربانى.
سر پاسبان
پایور شهربانی مانند گروهبان ارتش.
سر پاسبان دو
وکیل دوم در شهربانی است.
سر پاسبان سه
وکیل سوم درشهربانی است.
سر پاسبان یک
وکیل اول در شهربانی است.
سرپرست
بمعنى قیم است (رک. قیم)
سرپرستى
قیمومت را گویند و اداره سرپرستى از ادارات دادگسترى در نصب قیم و نظارت درکار او اقدام مى کند.
سرحد
الف – در اصطلاحات حقوق عمومى حد فاصل بین دوکشور راگویند. حد فاصل مزبور قطعه اى است از زمین ویا مساحتی است ازآب دریا یا رودخانه که طول آن ببن دوکشورغالبأ مشخص است ولى عرض آن، مقیاس مشخص ندارد و بحسب قرار دادهاى بین دول و مقاصد مختلف ممکن است اندازه معینى براى آن درنظرگرفت شود چنانکه مقدار آن بموجب قرارداد کمیساران سرحدى (مرزبانان) ایران و افغانستان (مجموعه رسمى ۱۳۳۶ ص ۳۱۰) بیست وپنج کیلومتر از خط سرحدی (مرزى) داخل خاک هریک از دو کشور مى باشد.
ب- مرز مرادف سرحد است (قرارداد مذکور)
ج- خظ مرزى خط فرضى فاصل بین خاک دوکشور است.
د – حافظان منافع دولت از نظر مرزى را مرزبانان وکمیساران سرحدى نامند (قرارداد مذکور)
سرحرفه
(جزا) عناصر سرحرفه عبارت است از:
الف- سر عبارت است از امرى که نوعآ داعی براخفاء آن داشته باشند. بنابراین اگر افرادى بندرت میل باخفاء امرى نداشته باشند و در اظهارآن اقدام کنند ضررى به ماهیت سرى بودن آن امر ندارد یعنى سرى بودن آنرا نفى نمى کند.
ب – امرى که بشرح بالا نوعأ داعى بر پنهان کردن آن وجود دارد بضررمادى یا معنوى کسی که میل باخفاء آن دارد وسر، متعلق باو تلقى مى شود از طرف دیگرى اظهار و ابراز گردد.
ج- ابراز کننده سر بموجب قانون و مقررات، مکلف به کتمان آن بوده باشد.
د – ابرازکننده سر به مناسبت اعمال حرفه خود وقوف برآن سریافته باشد. ماده ۲۲۰ قانون جزا ماده ۲۶ قانون مالیات
بر ارث ۱۳۳۵ و ماده ۵۱ قانون دفاتر اسناد رسمى.
سرداور
(دادرسی مدنی) سرداور یا (حکم مشترک) درموردى تحقق پیدا مى کند که اولا- طرفین داراى چند داور باشند.
ثانیآ- تعداد داوران اختصاصی هرطرف مساوى تعداد داوران اختصاصى طرف دیگر
ثالثأ – یک داورکه مورد قبول هر دوطرف باشد بجمع داوران اضافه شود. سر داور یا داور مشترک در مقابل داور اختصاصی استعمال میشود (ماده ۶۵۰ آئین دادرسى مدنی) داور مشترک را داور ثالث هم گفتهاند (ماده ۶۴۰ قانون مذکور)
سردفتر
متصدی دفترخانه را گویند که دراصطلاحات معمول باو محضردار و صاحب محضرگفته میشود (رک. دفترخانه)
سررسید Echeance
موعد را گویند.
سرقت
(جزا) ربودن مال و اشیاء منقول غیربدون رضاى او و برخلاف حق. در اصطلاح دیگرآنرا سرقت ساده و سرقت عادى گویند. تقلب واختفاء از ربودن دانسته میشود. و مفهوم عرفى سرقت این دو امر را اقتضاء مى کند. ماده ۲۲۲ قانون جزا. (رک. سرقت مقید)
سرقت ساده
رک. سرقت
سرقت عادى
رک. سرقت
سرقت مقید
(جزا) سرقتی که مقرون بیکى از کیفیات مشدده قانونى و اختصاصى باشد (رک. کیفیات مشدده خاص- کیفیات مشدده قانونی) مانند سرقت مسلح یا جمعى یا سرقت درشب یا باهتک حرزیا تهدید کردن وآزار دادن ضمن سرقت (ماده ۲۲۲ قانون جزا)
سرقفلى
پولى که مستاجر ثانى (بمعنى اعم) بمستأجر سابق درموقع انتقال اجاره بلاعوض میدهد و هم چنین مستاجر اول به مؤجر مالک میدهد. این وجه از مصادیق دارائی نامرئی است و عنوان درآمد اتفاقى را ندارد (رک. در آمد) بشرط اینکه ناشى از جمع آورى مشتریان وکارکردن مستاجر باشد و الا مالکى که مغازه مى سازد وآنرا با گرفتن پولى بنام سرقفلى باجاره میدهد این پول جزء درآمد محسوب است و مالیات بر درآمد بآن تعلق مى گیرد.
سرکلانترى
اداره پلیس را گویند.
سرمایه
الف – مالى که تاجر وکاسب بمعنى عام وسیله کار واعاشه قرار دهند و ممکن است جنبه معنوى یا مادى داشته باشد از این قبیل است سرقفلى.
ب – مبلغى که تاجر و کاسب صرف خرید متاعى کنند بدون سود هزینه (راس المال) معلوم نیست دوکلمه سرمایه و رأس المال کدامیک ترجمه دیگرى هستند؟ بنظر میرسد که رأس المال ترجمه سرمایه باشد. (رک. دارائی نامرئى – درآمد)
سرمایه احتیاطى
(تجارت) مقدارى ازعایدات سالانه شرکت تجارى که ببن شرکاء توزیع نمیشود وبراى مقابله با ضررهائی که ممکن است متوجه شرکت شود ذخیره میشود (ماده ۵۷ قانون تجارت)
سرمایه خارجى
عبارت است از: الف – ارزى که از طریق بانکهاى مجاز بایران وارد شود.
ب- ماشین آلات و لوازم آنکه مربوط بکارخانه اى است که بصورت سرمایه بایران منتقل شود و یا بعدأ بحساب سرمایه وارد شود نه بحساب مخارج جارى.
ج – وسائط حمل و نقل راجع به بهره بردارى ازکارى که براى آن، سرمایه وارد شده است.
د – حق اختراع راجع بعمل تولیدى که بآن منظورتقاضاى ورود سرمایه شده است.
ه – حقوق ارزى مخصوص که قبل ازشروع بهره بردارى بمنظور ایجاد کارهاى تولیدى پرداخته شده باشد.
و- تمام یا قسمتى از سود ویژه حاصل در ایران که بسرمایه اصلى اضافه شده یا درسازمان دیگرى که مشمول مقررات قانون جلب و حمایت سرمایه هاى خارجی مى باشد بکار انداخته شود (ماده دوم آئین نامه اجراى قانون جلب وحمایت سرمایه هاى خارجى مصوب ۱۷- ۷- ۱۳۳۵)
سرمایه گذارى
تخصیص اعتبار و مصرف آن برای هدفهاى معین و مخصوص (تبصره یک از ماده دوم لایحه قانونى برنامه عمرانی پنجساله سوم کشور- مصوب ۱۸- ۶- ۴۱)
سرناوى
سرجوخه دریائی (بحرى).
سطوق
رک. ستوق
سفارت
نمایندگى عالى سباسی شخص در کشور دیگر از طرف دولت متبوع خویش (مقرر کنگره وین -۱۹ مارس ۱۸۱۵ وپروتکل مکمل اکسلا شاپل ۲۱ نوامبر ۱۸۱۸)
سفارت لازم
(بین الملل عمومى) پذیرفنن نمایندگان سیاسی دولتهاى دیگر را گویند (رک. سفارت متعدى).
سفارت متعدى
(بین الملل عمومی) اعزام نمایندگان سیاسى بکشورهاى خارج را گویند.
سفته
درفارسی فعلى حرف سین آن سه نوع تلفظ میشود، صحیح آن سفته بکسرسین است بمعنى محکم و سخت و استوار. اصل این لغت فارسی است و بر نوعى قرض اطلاق مى شد باین ترتیب که مسافری مالى بکسى میدهد که آن کس در مقصد مسافر ازخود مالى شبیه آن در نزد ثالثى دارد و مسافر از گیرنده مال خویش خطى (بصورت حواله) مى گیرد تا در مقصد از محال علیه مثل همان مال که در مبداء داده درمقصد بگیرد وآن نامه را سفته (بفارسی) و سفتجه بضم سین (بعربی) گویند وجمع آن را سفاتج آوردهاند! بموجب ماده ۳۰۷ قانون تجارت سفته عبارت است ازسند تجارتی که بموجب آن امضاء کننده تعهد مى کند درموعد معین یا عندالمطالبه در وجه حامل یا شخص معین ویا بحواله کرد آن شخص کارسازى نماید اسم دیگرآن فته طلب است (ماده ۲۳۹ قانون جزا)
سفته باز
(تجارت) نوعى بازرگان که در بورسها خرید را تنها بمنظور فروش نمى کند بلکه على الاصول از طریق پیش بینى تغییرات نرخ کالاى بورس، اقدام بمعامله مینماید.
سفته بازى Agiotage
خرید و فروش سندهای تجارتی بقصد استفاده بسیار بوسیله فریب دادن فروشندگان.
سفته دوستانه
سفته اى است که از نظر ظاهر آن فرقى باسفتههای دیگرداده نمیشود ولى درمورد آن سفته حقیقتأ در حین صدور سفته، متعهد سفته بدهى به گیرنده سفته (متعهدله) نداشته بلکه سفته مزبور بمنظور وثیقه حسن انجام تعهد (رک. وثیقه حسن انجام تعهد) بمتعهدله داده میشود تا درصورت سوء انجام تعهد، متعهدله بتواند آن سفته را بضرر متعهد وصول کند. چون معمولا دلیلی از طرف متعهد سفته برجریان فوق ارائه نمیشود سفته بالا بطورمطلق بضرر متعهد وصول میشود.
سفه
(مدنی – فقه) عدم رشد یا صفت شخص بالغ (کبیر) که تصرفات او در اموال وحقوق خویش جنبه عقلائى نداشته باشد. در مصداق مشتبه محکوم به عدم سفه است (ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی) رشد عکس سفه است (ماده ۱۲۰۸ قانون مدنى) تصرفات مذکور شامل تصرفات ادارى (مانند عقد بیمه) وناقل (مانند بیع) و استعمالى (مانند پوشیدن جامه) وسایر اقسام تصرفات است. ملاک سفه و رشد تشخیص نفع وضرر است نه حسن وقبح زیرا تشخیص حسن و قبح مربوط بامر مالى نبوده و به رشد جزائی مربوط است وسن تشخیص حسن و قبح کمتر از سن تشخیص نفع و ضرر است. بهمین جهت در تعریف رشید گفتهاند. اوکسی است که اخذ و عطاء (داد وستد) را بداند و اخذ و عطاء مربوط بامور مالى است نه حسن و قبح افعال. در مورد عقد نکاح که طبع غیر مالى دارد با توجه بماده ۰۶۴ ۱- ۱۲۳۵ قانون مدنی عقد نکاح سفیه غیر نافذ است. میزان برای اینکه تصرفات دراموال جنبه عقلائی داشته باشد عقل عقلاء عادى است که اندک فاصله با سفه دارند نه عقلاء متوسط یا عالى. معامله سفیه ولو اینکه ازهرحیث جنبه عقلائی هم داشته باشد غیرنافذ ومحتاج به تنفیذ ولى قانونی او است. (رک. معامله سفهى)
سفه متصل بصغر
(مدنی – فقه) هرگاه صغیر درحین رسیدن بسن کبر سفیه باشد این سفیه را سفه متصل بصغر نامند. (ماده ۱۲۱۸ قانون مدنی)
سفید مهر Blanc seing
ورقه سفید که مهر یا امضاء یا اثرانگشت داشته باشد و صاحب مهریا امضاء یا اثر انگشت روى اعتمادى که بطرف دارد آنرا باو میدهد تا تعهدى ویا عمل حقوقى را روى آن بنویسد (ماده ۲۴۰ قانون جزا)
سفیر Ambassadeur
الف – مقدم نمایندگان سیاسى یک دولت نزد دولت دیگر را سفیرگویند و ذکر (کبیر) بدنبال (سفیر) از ترجمه هاى نادرست و متداول است زیرا در مفهوم اصطلاح سفیر بالاترین درجه نمایندگى سیاسی خود بخود ملحوظ است بهمین جهت در اصطلاح خارجى لغتى که بمعنى کبیر باشد در دنبال سفیر نمى آورند و هر سفیرى کبیر است زیرا سفیرصغیر وجود ندارد.
ب – مطلق نمایندگان سیاسى اعم ازسفیر کبیر و وزیر مختار و وزیر مقیم وکاردار سفارت را گویند. نمایندگى ازشخص رئیس دولت از مختصات سفیرکبیر است وسایر نمایندگان سیاسى فقط نماینده دولت متبوع خود هستند.
سفیر عادى
(بین الملل عمومى) سفیرى که بطور دائم (بدون تحدید وقت) نزد دولت دیگر سفارت دارد. (رک. سفیر فوق العاده)
سفیر فوق العاده
(بین الملل عمومى) سفیرى که براى کار معین ویا براى مدت محدودى نزد دولت دیگر سفارت دارد.
سفیر کبیر
رک. سفیر
سفیه Prodigue
(مدنی- فقه) یا غیررشید کسى است که تصرفات او در اموال و حقوق مالى خود عقلائى نباشد ومنظور از عقل متعارف عقول است. (رک. سفه)
سقط جنین
رک. جنین (سقط جنین)
سقط حمل
مرادف سقط جنین است (رک. جنین)
سقوط Decheance
تنزل و ازبین رفتن حق را گویند مانند ورشکستگى که نمونه معنى اول است و سقوط ولایت قانونی پدرکه نمونه معنی دوم است درصورت اخیر عنوان ضمانت اجراء را دارد. وهم چنین است عدم اعمال حق بعلت معنى شرائط یا موعدى که دادگاه یا قانون معین کرده است مانند عدم استفاده از ورقه اختراع درمدت قانونی و سقوط حق! انحصارى استفاده ازآن.
سقوط تعهدات Extinction des obligations
(مدنی) منتفى شدن تعهد موجود را بوسیله اى از وسائل قانونى گویند مثلا ابراء یا اقاله یا وفاى بعهد یا فسخ یاطلاق یا بذل مدت (درنکاح منقطع) از اسباب سقوط تعهدات میباشند وحق بود که مقنن در ماده ۲۶۴ قانون مدتی همه اسباب سقوط تعهدات را مى شمرد.
سقوط دعوى Peremption d، instance
تقاضاى از بین بردن تمام آثار قانونى رسیدگى بدعوى از طرف خوانده بعلت مضی مدت معین قانونى.
سکنى
(مدنی – فقه) الف – حق انتفاع هرگاه بصورت سکونت منتفع در مسکن متعلق بغیر باشد آنرا سکنى وحق سکنى نامند.
ماده ۴۳ قانون مدنی (رک. حق انتفاع)
ب- حق سکنى درعقد ازدواج عبارت است از تفویض اختیار تعیین محل سکونت بزوجه.
سکوت
خوددارى از گفتن است. سکوت دلالت بر رضا نمى کند ازهمین جا معروف شده است: لاینسب لساکت قول (یعنى بشخصى که سکوت اختیار مى کند اسناد قولى نمى دمند و ازسکوت اوکشف قصد ورضا نمى کنند). با این حال در فقه مى گویند درعقد نکاح، سکوت باکره درحکم رضا است ولى این نکته بحسب عرف زمان فرق میکند.
سکوت در مقام بیان
(فقه) هرگاه مقنن در مقام گفتن مطلبى باشد و نسبت بقسمتى ازآن مطلب سکوت اختیار کند این سکوت را سکوت درمقام بیان گویند. و چون سکوت درمقام بیان ازعاقل متعارف هم درست نیست بنابراین باید بتناسب مقام براى آن سکوت معنى خاصی را منظور نمود وآن معنی را مقصود مقنن باید تلقى کرد بهمین جهت است که گفتهاند: سکوت درمقام بیان بیان است. مثال: قوانین امور حسبی درمقام بیان طرق اعتراض به حصر وراثت بوده و با این حال نسبت به واخواهى سکوت اختیارکرده و این سکوت دلالت میکند که نسبت بتصمیم دادگاه راجع به حصر وراثت نمیتوان واخواهى داد.
سکوت قانون Silence de la loi
رک. قانون (سکوت قانون)
سکه
الف- بفتح اول وتشدید ثانی قطعه فلزى است که روى آن نقشى باجمله اى یا علامتى است خواه ازطرف یک قدرت عمومى بآن اعتبار داده شده باشد یا نه.
ب- بکسر اول و تشدید ثانی بمعنى راه وسیع است (رک – زقاق)
سکه قلب Fausse monnaie
(جزا) تقلید کردن (ویا مغشوش ساختن) از پول رائج مسکوک کشور و نیز صادر کردن یا وارد کردن (بایران یا ازایران) پول تقلیدى یا مغشوش (ماده ۹۳- ۹۴ قانون جزاى ایران).
سلاح
(جزا) آلات و ادوات برنده یا سوراخ کننده یا له کننده (مانند تخماق و پتک). سلاح دو قسم است:
الف- سلاح بالطبع مانند تفنگ وشمشیر وغیره که هدف اولى ازساختن آنها این است که درنظرعرف بعنوان اسلحه بکار رود.
ب- سلاح بالقصد مانند تیغ ژیلت وچکش یا تکه آهنى که انسان آنرا درمواردى بطور استثناء بجای سلاح معمولى ومتعارف بکارمى برد با اینکه عرفأ اختصاص بکارى که سلاح بآن اختصاص داده میشود داده نشده است. ماده یک لایحه مجازات حمل چاقو و انواع دیگر اسلحه سرد مصوب ۱۳۳۶. (رک. اسلحه)
سلسله مراتب
(حقوق اداری) در این اصطلاح اشاره به وقوع رتبهها و مقامات اداری از پائین به بالا است. درامور معنوى و اخلاقى هم سلسله مراتب بین شاگرد و استاد وکوچک و بزرگ و مفضول و فاضل یک امر فطرى بوده و هر جامعه در راه ارتقاء به اوج تمدن خود سخت پابند آن است ورعایت آن از واجبات اخلاقى است که مافوق واجبات قانونی است.
سلطان
(تاریخ حقوق- فقه) دراصطلاحات سابق حقوق ادارى ما بمعنی پادشاه است. در اصطلاحات فقهى روشن نیست و مدلول آن به معنی والى نزدیک است. (رک. والى)
سلطنت
(تاریخ حقوق) امارت و ولایت بر ناحیه وسیع. (حقوق اساسی) رژیم پادشاهى که بموجب آن حکومت دردست یکنفر بوده و لااقل ریاست قوه مجریه در دست فرد باشد و درمقابل قوانین و محاکم مشمول شناخته نشود.
سلطنت استبدادى
(حقوق اساسى) سلطنتى که قدرتهای دولتى بدست پادشاه باشد وکارمندان دولت بنام او انجام وظیفه کنند و حکومت به موجب قانون معین نباشد وهر نوع که اراده کند عمل کند. دراصطلاح دیگر آنرا سلطنت مطلقه نامند. (رک. سلطنت نامحدود)
سلطنت انتخابى
(حقوق اساسی) نوعى از رژیم سلطنتى که سلطان براى مدت عمرخود ازجانب ملت یا نمایندگان آن یا ازجانب اعیان و اشراف انتخاب گردد.
سلطنت پارلمانى
بمعنی سلطنت مشروطه پارلمانى است. (رک. سلطنت مشروطه پارلمانی)
سلطنت محدود Monarchie limite
نوعى از رژیم سلطنتى که قدرتهاى دولتى قسمتى دراختیار پادشاه وقسمتى دراختیار مجمع عمومى ملت و یا دراختیار طبقات ممتاز یا در دست مجالس مقننه باشد. دراصطلاح دیگر آنرا سلطنت مقید وسلطنت مشروط یا سلطت مشروطه نامند و کلمه شرط در سلطنت مشروطه بمعنی قید وحد است. (رک. سلطنت نامحدود)
سلطنت مشروطه Monarchie constitutionnelle
بمعنى سلطنت محدود است. (رک. سلطنت محدود)
سلطنت مشروطه پارلمانى Monarchie parlementaire
نوعى مشروطه است که مجالس مقننه بطور غیرمستقیم درقوه مجریه دخیل است یعنى پادشاه درعزل و نصب وزراء باید آنها را ازاشخاصی که مورد اعتماد اکثریت پارلمان هستند برگزیند. درمقابل این معنى اصطلاح ذیل (که هنوز فارسى معادل دیده نشده است) وجود دارد: Monarchie dualiste در این رژیم پادشاه در مورد عزل و نصب وزراء آزاد است و میتواند آنها را ازبین اقلیت پارلمان یا اشخاص خارج ازپارلمان برگزیند.
سلطنت مطلقه
مرادف سلطنت استبدادى است. (رک. سلطنت استبدادى)
سلطنت موروثى
(حقوق اساسى) نوعى از رژیم سلطنتى است که سلطنت باید در آن به ارث برگزار شود ولو اینکه سر سلسله آنرا به ارث تحصیل نکرده باشد.
سلطنت نامحدود
سلطنتى است که قدرتهاى دولتى بدست پادشاه بوده وکارمندان دولت بنام او انجام وظیفه کنند ولى حکومت در حدود موازین قوانین موضوعه باشد،
(کارخانه هاى) سلطنت
رک. بیوتات
سلطه
(فقه) عبارت است ازاختیار قانونی شخص براشیاء یا اموال یا اشخاص دیگر مانند سلطه مالک برمال خود و سلطه متعهدله بر تعهدى که بنفع اوشده است و سلطه ولى قهرى بر امور مولى علیه وخود مولى علیه از حیث نگهداری و تربیت او در حدود قانون. سلطه باین معنى معادل معنى Droit (حق) مى باشد کلمه ملک هم درفقه وقتى که بمعنى اعم استعمال میشود مرادف باسلطه استعمال شده است. (رک. ملک)
سلطه مالکانه
(فقه – مدنی) سلطه شخص برمالى را گویند و بیشتردرمورد حق عینی مالک عین بکار مى رود. کلمه Facultes بمعنی اختیارات مالى بصیغه جمع این مفهوم اصطلاحى را نمى رساند.
سلف
(مدنی- فقه) بیعى که ثمن آن حال ومبیع آن مؤجل باشد در اصطلاح عامیانه پیش خرید و پیش فروش گفته مى شود یعنى فروشنده مالى را که هنوز وجود پیدا نکرده ولى در انتظار وجود آن است قبل از وجود پیدا کردن آن مى فروشد مانند کشاورزى که قبل از فصل بدست آمدن محصول مقدارى گندم در ذمه بفروشد.
سلم
(مدنی- فقه) بیعى که ثمن آن حال و مبیع آن مؤجل باشد در اصطلاح عامیانه پیش خرید و پیش فروش گفته مى شود.
سماع
(فقه) سماع حدیث یعنى شنیدن حدیث از شیخ. و بمعنى تحمل حدیث (رک. تحمل) هم استعمال شده است واین معنى اعم است (وصول الاخیار الى اصول الاخبار- صفحه ۱۱۹)
سمت
شغل و مقام رسمى را گویند. (رک. رسمى)
سنا
دومین مجلس قانونگذارى که طبق اصل ۴۳ – ۴۴- ۴۵ قانون اساسی تشکیل مى شود.
سناتور Senateur
عضو مجلس سنا را گویند.
سنت
در لغت بمعنى آئین وطریقه است (من سن سنه حسنه…) در فقه عبارت است از گفتار ورفتار وتقریر معصوم در امرى از امور دینى.
سنت تقریرى
(فقه) فعل ویا ترکى که معصوم (ع) برآن آگاه شده و آنرا مورد نهى قرار نداده باشد چنانکه مستفاد از تاریخ این است
که در زمان پیغمبر (ص) براى انعقاد عقود متعارف (مانند بیع و رهن واجاره و غیره) صیغه خاصی از الفاظ درعقود بکار نمى رفت واین امر مورد نهى هم قرار نگرفت با اینکه موضوع از موضوعات شایع (عام البلوى) در بین مردم هم بود واین خود دلیل ایست که عقود در تحقق خود نیاز بصیغ مخصوص ندارند.
سنت فعلى
(فقه) افعال معصوم (ع) اگر براى بیان مطلبى از مطالب دینى رخ داده باشد مانند بیان شفاهى حجت است وآنرا سنت فعلى (درمقابل سنت قولى و سنت تقریرى)
سنت قولى
(فقه) بیانات معصوم (ع) را درامور دین سنت قولى نامیدهاند.
سنتو Sento
علامت اختصارى سازمان پیمان مرکزى است. (رک. سازمان پیمان مرکزى)
سنجه (وصنجه)
نوعى از نقود قدیم است. این کلمه فارسی است و از سنجیدن (سنگیدن) گرفته شده است و عیارگرفتن بهمین معنى بکاررفته است. حافظ گوید: نقدها را بود آیا که عیارى گیرند تا همه صومعه داران پى کارى گیرند وزن این نقد بحسب ازمنهء مختلف مانند سایر نقود قدیم تغییر کرده است.
سند Acte
الف – عبارت از نوشته اى است که درمقام دعوى یا دفاع قابل استناد باشد (ماده ۱۲۸۴ ق- م و ماده ۳۷۰ ببعد آئین دادرسی مدنى)
ب- گاهی بمطلق دلیل (اعم از نوشته و لفظى) گفته مى شود دراین صورت مرادف مدرک است. و درهمین معنى عبارت ((سند کتبى)) استعمال شده است. نوشته اگر براى تعیین وام یا طلب باشد آنرا تمسک – سند دین – سند طلب Effet نامند.
ج – روات یک حدیث را در اصطلاحات علوم راجع بفقه، سند گویند.
سند اجرائى Titre executoire
هر سندى که قدرت اجرائى داشته باشد خواه اجرائیه دادگاه باشد خواه سند رسمى لازم الاجراء که بدون حکم دادگاه قابل اجراء است.
سند انتقال
هرسند که دلالت برانتقال مالى بدیگرى کند اعم ازعادى و رسمى. بیشتر در سند انتقال رسمى بکار مى رود در مورد سند عادى باید قرینه اى وجود داشته باشد.
سند انتقال اجرائى
بعد از مزایده وحراج ملک مورد مزایده وحراج که بموجب سند رسمى منتقل ببرنده مزایده یا حراج میشود آن سند را سند انتقال اجرائی مى نامند.
سند برائت
(مدنی) سند عادى یا رسمى که از طرف بستانکار یا قائم مقام او به مدیون داده میشود و حکایت ازسقوط دین او درمقابل بستانکارمى کند (ماده ۶۰ آئین نامه اجراء اسناد رسمى).
سند بیمه
عقد بیمه از عقود تشریفاتی است وبموجب سندى که بیمه نامه و سند بیمه خوانده میشود تنظیم میشود (ماده ۲- ۱۹ قانون بیمه مصوب ۷- ۲-۱۳۱۶)
سند تابعیت
(مدنی) سند رسمى حاکى از قبول بیگانه به تابعیت کشور معین (ماده ۹۸۳ قانون مدنی)
سند تجارى
(حقوق تجارت) سندى است که تجار در معاملات تجاری رد و بدل مى کنند. در معنى اخص سندى است که در قانون تجارت داراى عنوان خاصی است مانند چک و سفته و سند دروجه حامل وجز اینها.
سند تشخیص قرض
(مالیه) سندى که در آن دین دولت در مقابل هر بستانکار معین وشخص میشود و تشخیص خرجى که عهده خزانه است
با وزیر و یا نماینده او است (ماده ۲۸ قانون محاسبات عمومی – مصوب ۱۰- ۱۲- ۱۳۱۲)
سند ثبت احوال
عبارت است از مکتوب مضمون ثبت یک واقعه در جدول مخصوص ثبت وقایع ودر دفاتر و اوراق راجع بآن (ماده یک نظامنامه ۱۳۱۶)
سند حدیث
(فقه) سلسله راویان یک حدیث را گویند.
سند خالى از وجه
الف – سندى که صادر کننده آن تظاهر بداشتن اعتبار نزد محال علیه داشته و آنرا صادر کرده و بعد معلوم شده که اعتبارى نداشته است مانند چک بى محل. ب- سندى که وجه آن پرداخت شده مثل اینکه بستانکار وجه سند ذمه اى را گرفته ولى رسیدى بمدیون نداده و سند ابطال نشده باشد چنین سندى هم خالى از وجه است.
سند در وجه حامل
(تجارت) سندى است که دارنده آن استحقاق دریافت وجه آنرا دارد (ماده ۴۲۵ قانون تجارت) مانند سهام بى نام شرکتها وسهام قرضه هاى بینام و سفته در وجه حامل.
سند دیدارى
سندیکه هنگام دیدن باید پول آن پرداخته شود.
سند دین Effet
رک. سند طلب – سند
سند ذمه اى
الف – سند حاکى از تعهد مدیون بپرداخت وجه نقد یا پرداخت جنس (که کلى آن جنس بر عهده او است) مانند سند تعهد پرداخت چند خروارگندم. بیشتر درمعنى اول بکار مى رود.
ب – دراصطلاحات ثبتی در معنى مقابل سند شرطى و بطورکلى اسناد مربوط بمعاملات با حق استرداد (یعنى اسناد ماده ۳۳ – ۳۴ قانون ثبت) بکار مى رود. اجراء سند ذمه اى ممکن است منتهى بتوقیف مدیون شود ولى اجراء سند شرطى چنین نیست.
سند رسمى Acte authentique
سندى که در اداره ثبت اسناد و املاک یا دفاتر اسناد رسمی یا در نزد سایر مامورین رسمى در حدود صلاحیت آنها و بر طبق مقررات قانونی تنظیم شده باشد رسمى است (ماده ۱۲۸۷ ق – م)
سند رهنى
سند رسمى است که متضمن عقد رهن باشد و بیشتر در رهن غیر منقول بکار مى رود.
سند سجلى
(به تشدید لام) سندى است که مطابق مقررات قانون ثبت احوال به ثبت رسیده ومندرجات آن رسمى و معتبر است (ماده یک نظامنامه ۱۳۱۹)
سند سیاسى Acte diplomatique
درفارسی اسناد سیاسى بیشتر بکار مى رود. سند سیاسى هر نوشته اى است که بوسیله یک نماینده سیاسی راجع بروابط دولت متبوع و دولتى که نزد او مامور خدمت شده است داده یا گرفته شود. این اسناد از نظر شکل شامل اقسام ذیل است:
الف- یادداشتها Notes
ب- نامه وزارت خارجه بیکی ازنمایندگان خود در خارجه Depeche
ج- نوشته اى که بطور خلاصه شامل گزارش یا دستوراتی است Memoire
د- اعلان declaration ه – اولتیماتوم
و- پروتکل- قراردادها و عهدنامهها.
از نظر ماهوى ممکن است یکطرفى (یا ایقاعى مانند اولتیماتوم) ویا دو طرفى باشند. بعضى از مؤلفان آنرا به قرار
دادهاى بین المللى اختصاص دادهاند.
سند شرطى
سند رسمی است که متضمن بیع شرط باشد. درمقابل سند رهنى و سند قطعى استعمال میشود.
سند طلب Titre de creance
سند حاکى از بستانکارى ذینفع آن را گویند. درمقابل سند دین یا سند بدهى بکار مى رود.
سند عادی Acte sous seing prive
هر سند فاقد شرائط سند رسمى را سند عادى گویند (ماده ۱۲۸۹ ق – م) سند عادى دو قسم است: سندعادى تجارى که
مزایای مخصوصى طبق قانون تجارت دارد، و سند عادى غیر تجارى که مزایاى مزبور را ندارد.
سند قضائى Acte juridique
(مدنی) اکثر مؤلفان وحتى مقنن قانون مدنی (ماده ۱۲۱۳) اصطلاح خارجی بالا را به عمل حقوقى ترجمه کردهاند ولى بعضى از مؤلفان حقوق از آن به سند قضائی ترجمه میکنند وکلمه Acte مفهومى وسیعتر از سند دارد.
سند قطعى
سند رسمی شامل معامله ناقل عین را گویند. درمقابل سند بیع شرط و رهن ومعاملات با حق استرداد استعمال شده است.
سند لازم الاجراء Acte notarie
سند رسمى یا عادى که بدون صدور حکم ازدادگاه قابل صدور اجرائیه براى اجراء مدلول سند باشد مانند سند رسمى طلب وچک (ماده یک لایحه قانونی چک بیمحل) رک. سند اجرائی
سند مالکیت Titre de propriete
(ثبت) سند رسمى مخصوص که پس ازطى تشریفات ثبت مال غیر منقول و ثبت آن دردفتر مخصوصی از دفاتر اداره ثبت اسناد و املاک که نام آن دفتر املاک است به مالک ملک داده میشود ودولت دارنده آنرا مالک ملک مى شناسد هرچند که متصرف نباشند وپس از صدور این سند، ماده ۳۵ قانون مدنی نسبت بآن بیاثر است (ماده ۲۲ قانون ثبت) اگر در دادن این سند اشتباهی شده ابتطال آن محصور به ذیل ماده یک لایحه قانونى اشتباهات ثبتى سال ۱۳۳۳ مى باشد.
سند مالکیت معارض
(ثبت) سند مالکیتى که نسبت بکل یا بعض محدوده سند مالکیت دیگر (که قبلا صادر شده) تاریخا مؤخر بر ثبت اولیه دردفتر املاک به ثبت رسیده باشد سند مالکیت معارض است و تا وقتى که حکم نهائى بصحت صدورآن از دادگاه صادر نشود صفت سند مالکیت معارض را دارد و آثارمختص قانونی برآن مترتب است (بند اول مادهسوم لایحه قانونی راجع به اشتباهات ثبتى و اسناد مالکیت معارض).
سند مزور
(مزور بروزن مؤدب) بمعنى مجعول است بین مفهوم لغوى جعل و تزویر رابطه عموم و خصوص من وجه است ولى در اصطلاح این دو مرادف یکدیگرند. سند مزور بمعنى سند مجعول است (رک. جعل مادى)
سند معامله
سندى که دلالت بروقوع معامله اى کند و ممکن است رسمى یا عادى باشد. (رک. معامله)
سند موضوع
بمعنى سند مجعول و از اصصلاحات فقهى است مانند سند مزور (رک. سند مزور) ۲۹۳۹- (اصل) سند یعنى عین سند نه رونوشت آن (سرفصل ماده ۳۰۹ دادرسى مدنی)
(انکار) سند
رک. انکار
(تکذیب) سند
رک. انکار
(محتویات) سند
رک. محتویات سند
(مندرجات) سند
رک. مندرجات سند
سندیکلا
اجتماع عده اى از افراد که داراى شغل واحد یا مشابه یا مرتبط هستند بمنظور دفاع از منافع مربوط بحرفه خود (ماده یک آئین نامه سازمانهاى کارگرى و کارفرمائى مصوب ۱۴-۳-۴۳) سندیکاهاى مشابه میتوانند اتحادیه تشکیل دهند (ماده ۵) اتحادیهها میتوانند کنفدراسیون تشکیل دهند (ماده ۶) سندیکا شخصیت حقوقى دارد. (مجموعه قانون کار- چاپ مجلس- ص ۲۶)
سندیکاى حرفه اى
سندیکائی که کارگران یک حرفه در یک شهرستان یا در ناحیه اى از شهرستان تشکیل دهند (ماده ۲ آئین نامه سازمانهاى
کارگرى وکارفرمائی مصوب ۱۴-۳-۴۳)
سندیکای کارفرما Syndicat Patronal
سندیکاى حرفه اى که اعضاء آنرا کارفرمایان تشکیل مى دهند.
سندیکاى کارگاهى
سندیکائی است که کارگران یک کارگاه تشکیل مى دهند (ماده یک آئین نامه سازمانهاى کارگرى، کارفرمائى مصوب ۱۴ – ۳ -۴۳)
سندیکاى کارگرى Syndicat Ouvrier
سندیکاى حرفه اى که اعضاء آنرا کارگران تشکیل میدهند.
سندیکاى مختاط
سندیکای حرفه اى که اعضاء آنرا کارگران وکارفرمایان تشکیل دهند.
سن کبر
(مدنی) سن هیجده سالگى (هیجده تمام) براى زن ومرد که خود بخود مبدأ اهلیت براى اجراء حقوق میباشد. (ماده ۱۲۰۹قانون مدنی)
سوء استفاده Abus
تصرف ناروا. درمعانى زیر بکار مى رود:
سوء استفاده از حق Abus de droit
بکاربردن حق (خواه بطور مادى وخواه در ضمن یک عمل حقوقى) بضررغیر که ظاهرا بعنوان استفاده ازحق مشروع بکار مى رود ولى صاحب آن حق بقصد اضرار بغیر، حق خود را بکار میبرد. این اصطلاح مخصوص حقوق جدید ایران است ولى این بحث درفقه در ((قاعده لاضرر)) و در قانون مدنى در ماده ۱۳۲ مطرح شده است.
سوء استفادهاش سفید مهر Abus de blanc – seing
(حقوق جزا) جرمی است که از ناحیه شخصى که باو اعتماد شده و سفید مهرى در اختیار او است سر مى زند باین شرح که: مجرم بالاى امضاء سفید مهر را مى نویسد بطورى که در نتیجه عمل او تعهدى (بمقتضاى نوشته مزبور) متوجه صاحب امضاء گردد یا خود مجرم از تعهدی که قبلا بنفع صاحب امضاء داشته برى میگردد.
سوء استفاده از قدرت Abus d، autorite
(حقوق مدنی) استفاده ازسن وسال طرف یا وضع اجتماعى خود یا استفاده از هر موقعیت دیگر خویش بمنظور اینکه دیگرى را ازنظر روحى ملزم بانجام عملى نماید مثل اینکه معلمى شاگرد خود را وادار بخرید کتابی که خود تألیف نموده است بکند. (حقوق جزا) صفت مشترک جرائمى که یک مامور دولت بتناسب سمت خود مرتکب مى شود ودرآن جرائم، جنبه استفاده ناروا از سمت خود بضرر مردم یا بضرر اموال عمومى دولت دیده مى شود مانند هتک حرمت منازل ازطرف مامور دولت، اعمال جبرنسبت بافراد بمناسبت انجام وظیفه، گشودن نامه و محمولات پستى در غیرموارد مجاز ازطرف مأموران مربوطه.
سوء نیت
درلغت بمعنى قصد مخالف قوانین و نظامات ومبانی اخلاقى ومذهبی است. در اصطلاحات ذیل بکاررفته است:
سوء نیت احتمالی
(حقوق جزا) هرگاه فاعل جرم نتیجه عمل خود را قبلا پیش بینى کرده ولى جزمآ نشود گفت که خواستار وقاصد نتیجه بوده این مقدار را سوء نیت احتمالى (سوء نیت بالقوه) میگویند مثل اینکه راننده باعلم باینکه باید تعمیراتى در ماشین خود بکند و آمادگى براى سفر ندارد با اعتماد به شانس و ارتکاب این بیاحتیاطى اقدام بمسافرت کند ودرنتیجه مسافراوکشته یا مجروح گردد. درمقابل عمد احتمالى استعمال میشود (رک. عمد احتمالى)
سواد
بمعنى رونوشت است. دراصطلاحات ذیل بکاررفته است:
سواد مصدق
رونوشتى که برابرى آن با اصل، بتصدیق یکى از مقامات ذیصلاحیت مقرر درقانون رسیده باشد. سواد مطابق با اصل هم بهمین معنى است.
سواد مطابق با اصل
بمعنى ((سواد مصدق)) است. (رک. مواد مصدق)
سود بغلیه
بمعنی درهم بغلى است. (رک. درهم بغلى)
سوسیالیسم Socialisme
هر دکترین اقتصادى و سیاسی که معتقد بحذف ابتکار آزاد ومنافع فردى در امور اقتصادى اززندگى جامعه است باین منظور که نظام اجتماعى خاصى بجاى نظام لیبرال (رک. لیبرالیسم) بگذارد. منع رقابت آزاد و در دست گرفتن وسائل تولید و توزیع ازطرف دولت بنمایندگى مردم و الغاء مالکیت خصوصی ازآثار آن است.
سوگند
(یا قسم ویمین) ذکرمقدسات مذهبى در مقدمه سخن بمنظور توصیف آن سخن به صدق و راستی. (رک. قسم)
سوم کس
از اصطلاحات فرهنگستان است که بجاى شخص ثالث نهاده شده است و فعلا تقریبا متروک است. (رک. ثالث)
سهام Lots
جمع سهم بمعنى حصه شریل درمال مشترک (حقوق مدنی) و سندى که حکایت از مالکیت حصه معین درشرکت تجارتی بنام شرکت سهامى مى کند. رک. سهم
(معدل) سهام Soulte (retour de lots)
(مدنی) درفارسى آنرا سربود نامیدهاند ولى در اصطلاح خارجی بالا این سربود بصورت وجه نقد است که بکمک آن نابرابرى سهام در اموال تقسیم شده تامین وتحصیل میشود. این نوع تقسیم را تقسیم برد مینامند. (رک. تقسیم برد – تقسیم تعدیل – تعدیل سهام)
سهامداران Actionnaires
(تجارت) صاحبان سهم درشرکت سهامى را گویند. (رک. سهم)
سه طهر
(فقه – مدنی) طهرحالت زوجه است (از لحاظ عادت زنانگى) بین دوعادت زنانگى. طهر اول را بعد از طلاق حساب میکنند ولو لحظه اى باشد. طهر دوم را بعد از فاصله شدن یک عادت زنانگى بین طهر اول و طهردیگر بحساب مى آورند تا منتهى بدومین عادت زنانگى شود. طهر سوم بعد ازفاصله شدن یک عادت زنانگى بین طهر دوم وطهر بعدى بحساب مى آید تا بعادت زنانگى بعدى منتهى شود. (ماده ۱۱۵۱ قانون مدنى)
سهم Action
الف – حصه شریک درمال الشرکه (حقوق مدنی).
ب- سندى است که حکایت از مالکیت حصه معین درشرکت تجارى (بنام شرکت سهامى) مى کند و صاحب سهم از تمام مزایاى مقرر دراساسنامه شرکت استفاده مى کند. صاحب سهم در همه منافع و زیانهای شرکت شریک خواهد بود و در اداره شرکت دخالت دارد.
سهم انتفاعى Action de jouissance
(حقوق تجارت) سهمى که بدارنده آن حق شرکت درمنافع را بدهد با اینکه حصه اى که در ابتداء شرکت در شرکت نهاده بعدأ باو رد شده است.
سهم با اسم Action nominative
(حقوق تجارت) سهمى که روى آن اسم شخص معینى ذکر شده باشد.
سهم بى اسم Action non – nominative
(حقوق تجارت) سهمى که روى آن اسم شخص معینی ذکر نشده است و درحقیقت دارنده آن مالک آن شناخته میشود. (ماده ۲۴ قانون تجارت)
سهم سرمایه Action de capital
(حقوق تجارت) سهمى که در ازاء نهادن حصه درسرمایه شرکت به مالک آن حصه که در شرکت نهاده است داده میشود و داراى تمام مزایاى صاحبان سهام است.
سهم عادى Action ordinaire
رک. سهم ممتاز
سهم غیر قابل انتقال
(حقوق تجارت) سهم با اسمی که مدیران شرکت باید مطابق قانون داشته باشند بمنظورتضمین خسارات محتملى که ممکن است از عمل مدیران بر شرکت وارد گردد.
سهم غیر نقدى Action d، apport
(حقوق تجارت) سهم غیر نقدى سهمى است که در ازاء مالى غیر ازوجه نقد که بعنوان حصه در شرکت مى گذارند بمالک آن حصه که درشرکت نهاده است داده شود از قبیل سپردن امتیاز یا خدمات به شرکت از بابت حصه. ماده ۲۶ قانون تجارت. (رک. سهم نقدى)
سهم مؤسس
(حقوق تجارت) سهمى است که در مقابل خدمات مؤسس شرکت باو داده شود (به تصویب مجمع عمومى) خواه از جنس سهام عادى یا سهام ممتازه باشد.
سهم ممتاز Action de priorit (ou action de preference)
(تجارت) سهمى که داراى مزایا و امتیازاتى نسبت به سایرسهام باشد. امتیاز ممکن است بصورت چند درصد منافع
اختصاصى آن سهم یا رأى بیشتر صاحب آن سهم باشد. سهمى که داراى امتیاز نیست سهم عادى نامیده میشود.
سهم نقدى Action en numeraire ou action payante
(حقوق تجارت) سهمى است که درمقابل وجه نقدى که شخص به شرکت میدهد داده شود.
سهم ویژه
سهم ممتاز را گویند. (رک. سهم ممتاز)
(صاحب) سهم Actionnaire
رک. سهم
سهمیه
(تجارت) کالاهاى قابل ورود به کشور که هرسال ازطرف وزارت بازرگانى مطابق قانون انحصارتجارت خارجى معین مى گردد (قانون انحصار تجارت مصوب ۱۳۱۱-۱۳۲۰)
سهو
غفلت قلب از چیزى بطورى که با کوچکترین یادآورى متنبه گردد بنابراین هرسهوى اشتباه است و هراشتباهى سهو نیست زیرا اشتباه تصور خلاف واقع از چیزی را گویند خواه بکوچکترین یادآورى متنبه گردد خواه نه. بنابراین ذکر کلمه اشتباه بعد از سهو در ماده ۵۶۹ آئین دادرسى مدنی از باب ذکر عام بعد از خاص است نه از باب ذکر مترادفات.
(رک. اشتباه)
سهو قلم
اشتباه روشن که روى اوضاع و احوال موجود در زمینه آن اشتباه و اوضاع و احوال راجع به اشتباه کننده و طبیعت مساله مورد اشتباه جزم به اینکه اشتباه مزبور ناشی از تشخیص خلاف واقع قضیه یا جهل بقانون بوده پیدا نشود. علیهذا درصورت وجود شک باینکه اشتباه معینى ازنوع سهوالقلم است یا نه حکم سهوالقلم جارى میشود زیرا براى اینکه جزم حاصل شود که اشتباه دادرس ناشى از سهوالقلم نیست باید جزم پیدا کرد که دادرس مشتکى عنه قضیه را آنطورکه باید تشخیص نکرده ویا علم بقوانین نداشته وبرخلاف آن اظهار نظرکرده است: تحصیل چنین جزمی عادتأ دشوار است (ماده ۱۸۹دادرسی مدنى وماده یک لایحه اشتباهات ثبتى و اسناد مالکیت معارض ۱۳۳۳)
سهوالقلم
رک. سهوقلم
سیاست
الف – اصول اداره کشور درشئون مختلف آن. در همین معنى گفته میشود سیاست جزائى فلان کشور، یعنی اصول کلى
مربوط بقوانین جزائى کشور، وبهمین معنى میگویند سیاست اقتصادی وغیره.
ب- بمعنى کیفر. این استعمال قدیمى است چنانکه دراصل دوازدهم قانون اساسى هم بکاررفته است (ماده ۲۴ قانون تشکیل ایالات و ولایات ۱۳۲۵ قمرى)
ج- مسائل راجع باصول اداره وقوانین اساسى مملکت وپلیتیک دولت (ماده ۱۰۳ قانون انجمنهاى ایالتى و ولایتى)
سیتو sito
علامت اختصارى سازمان پیمان آسیاى جنوب شرقى است. (رک. سازمان پیمان آسیاى جنوب شرقى)
سیر
واحد وزن سابق ایران برابریک چهلم من است.
سیره
بمعنى عرف است. (رک. عرف)
سیره عقلاء
بمعنى عرف عقلاء است. (رک. عرف عقلاء) سیستم بمعنى اصل و قاعده است در اصطلاحات ذیل بکار رفته است:
سیتم خاک
(بین الملل خصوصی) بمعنى تابعیت ارضى است. طریقه اى که تابعیت اشخاص از روى محل تولدشان معین شود.
سیستم خون
(بین الملل خصوصی) طریقى است که تابعیت ابوین به محض تولد طفل به اوتحمیل میشود. مثلا دو نفر چینى که تابع ایران باشند در سیستم خون، تابعیت ایران بفرزند آنها تحمیل میشود. بنابراین سیستم خون غیر ازمسالهنژاد است.
سیستم دو مجلسى
رک. پارلمان
سیستم یک مجلسى
رک. پارلمان
سیف Cif
بهاى خرید کالاها در مبداء باضافه هزینه بیمه وباربندى وحمل و نقل وسایر هزینه هائى که بآن کالا تا ورود باولین دفتر گمرکى تعلق مى گیرد، و درمورد کالاهاى محموله با هواپیما تا اولین فرودگاهی که کالا درآنجا تخلیه میشود تعلق میگیرد (ماده ۴ قانون اصلاح تعرفه گمرکى مصوب ۱۰- ۴ -۳۷) اصطلاح بالا ازحروف اول کلمات ذیل فراهم شده است Cost، insurance freight درزبان فرانسه بجاى آن Caf استعمال میشود.
(بهاى) سیف
بهاى تمام شده کالاى وارداتى بکشور تا ورود به گمرک مرزى را گویند. (ماده نهم قانون انحصار تجارت مصوب ۱۳۱۱- ۱۳۲۰)
سیورغال
(تاریخ حقوق) یکنوع معافیت مالى بود که بنفع بعضى اشخاص بطور موروثی برقرار مى گردید و باین ترتیب یک ناحیه از پرداخت مالیات وعوارض بخزانه دولت معاف مى شد. سیورغال را بعنوان حقوق و مستمرى بعضو رسمى مى دادند