میز من انتهای اتاق شعبه است و روبروی من، کنارهای دیوار، صندلی های شعبه قرار دارد. وسط اتاق، نزدیک به صندلی های ردیف چپ، یک میز عسلی است تا طرفین پرونده روی صندلی ها بنشینند و اظهارات خود را روی آن بنویسند.
یک کارآرموز وکالت که مشخص بود تازه کار است وارد شعبه شد ولی بدلیل نقص وکالت نامه اش امکان اخذ اظهارات وی وجود نداشت.
جلسه دوم بعد از رفع نقص وکالت نامه و شنیدن شفاهی شکایتش، برگه اظهارات شاکی را به وی دادم تا شکایت خود را بنویسد. با تعجب دبدم نامبرده عقب رفت و سمت راست میز روی زمین نشست ( البته به حالت چمباتمه ) و برگه را روی میز گذاشت تا بنویسد.
اصلا نمی دانستم چه بگویم!
این حرکت را تنها از زندانیان و معتادان که غروری ندارند دیده بودم. به سرعت به او گفتم این چه کاریست که می کنید این در شان شما نیست، بفرمایید روی صندلی بنشینید. البته این کارآموز تقصیری نداشت، چون تازه کار بود هل شده بود.
وکیل در مقام طرح دعوا و دفاع شان قضا را دارد و به قصد حق خواهی وارد شعبه می شود، اخلاق حرفه ای وکالت اقتضا می کند نه تعظیم کند نه گردنکشی، محترمانه و موقرانه شکایت و دفاع خود را مطرح کند همانطور از قضات چنین انتظار می رود.
منبع: وبلاگ خاطرات قضایی
ی وقتی کارآموز وکالت بود و باید هر هفته به شعب دادگاه می رفتم و از پرونده های مختومه گزارش تهیه می کردم صرفنظر از برخورد بد مسئولین دفاتر همانطور که فرمودند دریغ از یک صندلی که وکیل بتونه برای نوشتن لایحه یا مث من تهیه گزارش روش بشینه حتا بعضی مجبور بودند ایستاده یا یک گوشه تو سالن مطالبشان را اماده کنند