خاطرات دفترخانه
انگار همه هنجارهای اخلاقی و دینی و مذهبی به یک باره فرو ریخته اند امروز آقایی میان سال وارد دفتر کارم شد گفت می خواهم به دخترم وکالت بدهم تا اجازه داشته باشد با هر کس که خواست ازدواج کند!
کپی شناسنامه و کارت مترو خودش را هم روی میز گذاشت گفتم این مدارک برای احراز هویت شما کافی نیست و حتما لازم است کارت هوشمند و یا کارت ملی ارائه کنید.
مرد گفت اینها در حال حاضر همراهم نیست و وقتی مطمئنم شد اصرارش فایده ندارد خواست تا مدارکش را جمع کند و بیرون برود که در همان حال یک مرد و زن جوان هم وارد اتاق شدند مرد جوان که از هیکل و بازوهای متورم و خالکوبی شده اش معلوم بود مدتها بدنسازی کار کرده گفت آقا اگر امکان دارد یک کارش بکنید این آقا آدم محترمیه ! راستش مجبور شدم راجع به لزوم ارائه اصل مدارک شناسایی اشخاص در دفتر خانه کلی توضیح بدهم تا کاملا توجیه شود .
بعد از آن توضیحات موقعی که هر سه می خواستند از دفتر خارج شوند یک لحظه مرد میانسال مکث کرد و از مرد و زن جوان همراهش خواست بیرون از دفترخانه منتظرش باشند مرد در اتاق را بست و وقتی من و او تنها شدیم گفت آقا یک سوال فنی از شما دارم و بدون اینکه من چیزی بگم ادامه داد چند سال پیش من و همسر سابقم از هم جدا شدیم و من از او و تنها دخترم تا مدتها هیچ خبری نداشتم تا اینکه اخیرا سر و کله دخترم پیدا شد و از من خواست تا با ازدواجش با آقایی که امروز همراه ما آمده بود موافقت کنم.
راستش این موضوع برای من هیچ اهمیتی ندارد خصوصا اینکه مدت دوساله آنها با هم زندگی می کنند و الان هم دخترم از این مرد حامله است گفتم خوب در حال حاضر مشکل کجاست ؟ مرد گفت مشکل ابنجاست که این آقا قبلا شوهر همسر سابق من بوده و بعد از طلاق از زن سابق من او با دخترم رابطه برقرار کرده !
برای لحظاتی مغزم کاملا هنگ کرده بود بعد از اینکه کمی حالم جا امد گفتم خوب آقا اینکه نمی شه این جوان وقتی با همسر سابق شما ازدواج کرد با دخترتان محرم می شود و ازدواج آنها حرمت ابدی پیدا می کند …
مرد گفت بله این را از دفتر چند تا از آقایان هم پرسیدم و همین جواب را به من داده اند گفتم خوب من چه باید بگم گفت نمی دانم فقط می دانم که اینها با هم دوساله زندگی می کنند و امروز یک بچه از آن مرد در شکم دختر من است !!! سوالم این است که آیا اگه رضایت بدهم فردا برای خود من مشکلی پیش نمیاد ؟ !
واقعیت این است که اگر این ماجرا و مانند آن به قول آن مرد فقط یک جنبه فنی چه می دانم مثلاً فقهی داشت پاسخ به پرسش ها کار سختی نبود اما وقتی پای مصلحت های ریز و درشت وسط باشد یقینا کار به آن سادگی ها که اول تصور می شد نخواهد بود !
منبع: وبلاگ پرویز رضایی