راهش
مرجع تخصصی اخبار حقوقی ایران و جهان

معنی حقوقی کلمات ( پ )

معنی حقوقی کلمات ( پ )

پاداش
(حقوق ادارى) وجهى که درازاء خدمتى یا ابراز لیاقتى داده شود. على الاصول متناوب و مستمر نیست و پرداخت آن تابع آئین نامه مزایا نمى باشد تأثیرى در حقوق تقاعد ندارد. رک. حق حضور- دستمزد – کمک هزینه – پاداش – فوق العاده – اضافه حقوق.

پادگان
یا ساخلو گروهى از سربانان که براى محافظت محلى در آنجا متوقف مى شوند و مأمور نگهدارى آن میباشند.

پارکه
رک. دادسرا

پارکه استیناف
مرادف دادسراى استان است. (رک. دادسراى استان)

پارکه بدایت
اصطلاح سابق دادسراى شهرستان است. (رک. دادسراى شهرستان) ماده ۴۴ قانون ثبت.

پارکه دیوان کشور
اصطلاح سابق دادسرای دیوان کشور است. (رک. دادسراى دیوان کشور)

پارلمان Parlement
الف – مجمع یا مجامع رسمى که صلاحیت شور و اخذ تصمیم را دارا باشد و وظیفه اساسى آن تصویب قانون و بودجه است.
ب – مجلس (رک. مجلس) پارلمان اگر از یک مجلس تشکیل شود سیستم قانونگذارى کشور را سیستم یک مجلسى گویند و اگر از دو مجلس تشکیل شود سیستم قانونگذارى را سیستم دو مجلسى نامند.

پاساوان Passavani
سند عبور- سند مخصوصی است که بموجب آن کالاهاى مشمول مالیات غیرمستقیم یا گمرک براى مدت معینى و مسافت محدود (مثلا ازمرز تا دفترگمرک) نظر بوضع مرسل یا مرسل الیه از پرداخت مالیات یا حق گمرکى معاف میگردد.

پاسبان
کسیکه از طرف شهربانی مامور حفظ نظم وآسایش شهر است. Agent de Police

پاسپورت
تذکره – گذرنامه

پاسدار
قراول را گویند.

پاسگاه
پست قراولى را گویند.

پاسیار
سرهنگ شهربانی است.

پاسیار دو
سرهنگ دوم شهربانى است.

پاسیار یک
سرهنگ یکم شهربانى است.

پاى تخت
مرادف دارالخلافه است وآن شهرى است که مقرحکومت مرکزى است. پاى تخت ایران بموجب قانون اساسى تهران است. (اصل چهارم متمم)

پایندان
ضامن درعقد ضمان را گویند.

پایندانى
ضمان را گویند (درعقد ضمان)

پایه
الف – مقام واشل ورتبه را دراصطلاحات حقوق ادارى گویند.
ب – اساس فلزى پول کشور را گویند که معمولا سه گونه است: پایه طلا و پایه نقره وپایه دوفلزى.

پذیرش
الف – بمعنی Agrement یعنی موافقت دولتى در مورد شناسائى نماینده سیاسی دولت دیگر در نزد خود.
ب – بمعنی Acceotation یعنی خصوص قبولى در بانک یعنى پذیرفتن پرداخت سندى.

پذیره نویسى Souscription
الف- نوشتن و امضاء کردن درپاى نوشته اى است براى تعهد انجام کارى که درآن نوشته شرح داده شده است. (فرهنگستان)
ب- درحقوق تجارت درباب شرکتهاى سهامى عبارت است ازتعهد پرداخت قیمت یک یا چند سهم ازسهام شرکت (ماده ۳۸ قانون تجارت).

پرداخت
اجراء تعهدى که موضوع آن وجه نقد باشد. اصطلاح Payement درحقوق فرانسه اعم از پرداخت است زیرا شامل تعهداتی که موضوع آن وجه نقد هم نباشد نیزمیشود

پرداخت بغیر بستانکار
(مدنى) دادن مبلغى بکسیکه بستانکار نیست (از روى اشتباه و بدون قصد تبرع) پرداخت کننده حق مطالبه مبلغ مزبور
را دارد (ماده ۳۰۲ ق – م) گاهى آنرا ایفاء ناروا نامیده اند و آنرا شامل موارد ذیل دانسته اند:
الف – پرداخت دینى که وجود واقعى ندارد بگمان وجود آن (ماده ۳۰۲ ق – م)
ب- پرداخت دین موجود بغیر بستانکار (ماده ۳۰۱ ق- م)
ج- پرداخت دین موجود از طرف غیر مدیون که اشتباها خود را مدیون دانسته است (ماده ۳۰۲ ق- م)

پرسنل
مجموع من حیث المجموع کارکنان یک اداره یامؤسسه رسمى یا غیر رسمى.

پروانه
اجازه کتبى که ازیک مؤسسه دولتى یا ملى بصورت متحد الشکل براى عده اى از اشخاص و براى تامین منظور خاص ودر جهت رعایت نظام و ترتیب معینى صادر مى شود (ماده ۵۴ قانون دفاتر اسناد رسمى و ماده اول قانون راجع بدلالان ۸ – ۱۲ – ۱۳۱۷ و مانند اینها)

پروتست Protet
بمعنى اعتراض است. (رک. واخواست و اعتراض)

پروتکل Protocole
(بین الملل عمومی) صورت جلسات مجالس سیاسی که برای مذاکره و رسیدگى درامرى منعقد شده باشد و در حدود اعتباری که اعضاء آن مجالس براى آن قائل شده اند معتبر بوده و ازمنابع تعهدات بین المللى است.

پرونده
سند ها و نوشته هاى راجع بیک موضوع یایک کار یا یکنفر را که یک جا جمع آورى شده و غالبا خلاصه مطالب آن نوشته ها را براى آسانى درپشت پوشه هاى آن می نویسند پرونده Dossier گویند.

پرونده ثبتى
(ثبت) پرونده اى است که پس از وصول اظهارنامه ثبتى باداره ثبت دربایگانى آن اداره تشکیل میشود و شامل اظهارنامه و اوراق و اسناد مربوط به پلاک مورد تقاضاى ثبت است.

پزشک قانونى
پزشکى که وظیفه او کمک باحقاق حق واجراء عدالت در امور مدنی وجزائى است ازقبیل تشخیص وقوع قتل وکیفیت واقسام جرح وتشخیص جنون یا ضعف عقل وتشخیص کسیکه واجد شرط معافیت ازسن است (ماده ۸۲ قانون آئین دادرسى کیفرى وماده ۲۶ آئین نامه اجراء قانون ثبت)

پژوهش
شکایت استینافى. شکایت از حکم و قرار که درمرحله رسیدگى نخستین صادر شده است. شکایت براى بار دوم. اسم سابق آن استیناف است واستیناف بمعنى از سرگرفتن است. شاکى را پژوهشخواه (ومستانف) وخواسته او را پژوهشخواسته (مستانف عنه) وطرف او را پژوهشخوانده (مستانف علیه) مینامند.

پژوهش تبعى
(دادرسی مدنى) هرگاه یکى از اصحاب دعوى ازحکم نخستین درخواست پژوهش کرده باشد طرف دیگر فقط میتواند از همان حکم نسبت به محکومیت خود یا جهتى که ازآن ناراضى است ضمن پاسخ بدرخواست پژوهشی در خواست پژوهش تبعى نماید (ماده ۵۰۳ دادرسى مدن)

پژوهش خواسته
رک. پژوهش

پژوهشخوانده
رک. پژوهش

پژوهشخواه
رک. پژوهش

پسادست
معامله نسیه را گویند.

پشت نویسی Endossement
مرادف ظهرنویسى است. (رک. ظهرنویسى)

پشتوانه
سپرده اى است که کسى براى اعتبار خود دربانک معین مى کند (فرهنگستان)

پشیز Billon
پول سیاه مسى ونیکلى و مانند آن.

پلاک
(ثبت) قطعه فلزى است که شماره ملک و ناحیه مربوطه برآن حک شده است.

پلیتیک
بمعنى سیاست است (رک. سیاست) ماده ۶۳ قانون جزا.

پلیس Police
الف – مجموعه قواعدى که دولت برجامعه بمنظور نظم و آرامش و امنیت کشور تحمیل کند.
ب – در اصطلاحات فارسى از این کلمه معنى پاسبان را مى فهمند.
ج – رک. محله

پلیس ادارى
ماموران دفع جرم ازقبیل پاسبان و ژاندارم وغیره درمقابل پلیس قضائى استعمال میشود (رک. پلیس قضائى)

پلیس علمى Police scientifique
علمى که موضوع آن مطالعه وسائلی است که براى شناسائى و دستگیرى مجرمان بکار می رود.

پلیس قضائى
ماموران تفتیش وکشف جرائم و اقدامات راجع بجلوگیرى متهم از فرار و پنهان شدن که عبارتند از دادستان شهرستان و داد یاران او – بازپرس – کلانتران شهربانی – صاحب منصبان ژاندارمرى. ماموران مذکور را ضابطین دادگسترى هم مینامند. پلیس ادارى مامور است که از وقوع جرم جلوگیرى کند ولى اگر جرمى واقع شد پلیس قضائى مشغول بانجام وظیفه مى شود. (ماده ۱۹ دادرسی کیفرى)

پناباد
(بفتح اول) مساوى دهشاهى است وهر پناباد سیزده نخود نقره خالص است. این کلمه هم اکنون در پاره اى از نقاط مانند مشهد و آذربایجان استعمال میشود لکن نه بمعنى مذکور بلکه بمعنی همین دهشاهی زمان ما.

پوت
وزن روسى تقریبا معادل ۵/ ۱۶ کیلو گرم.

پوشه
لفافى که درآن اوراق و نوشته ها نگهدارى میشود.

پول
الف – قطعات فلز داراى شکل خاص که ارزش معینى براى آن قائل شده و بمنظور وسیله مبادله سکه زده شده باشد.
ب- انواع مسکوکات واسکناس که بمنظور مبادله سکه زده شده یا چاپ و نشر

پیش آگهى
اسم دیگرآن اخطار قبلى است. (رک. اخطار قبلى)

پیش بها Arrhes
اسم دیگربیعانه است. (رک. بیعانه)

پیشکار دارائى
رئیس دارائی استان را گویند.

پیشکار مالیه
رئیس دارائی استان را گویند.

پیشکی
اسم دیگر بیعانه است. (رک. بیعانه)

پیش نویس
یا مینوت نامه موقتى است که پیشنهاد مضمون نامه را در آن نوشته پس از تصویب وزیر یا رئیس اداره آنرا پاکنویس
کرده بامضاء مى رساند و بجریان می گذارند.

پیشه ور
الف – بمعنى کسبه واصناف است. استعمال آن در خصوص ((کسبه جزء)) حقوق تجارت از اغلاط است.
ب- بمعنی صاحب فن استعمال شده است (ماده ۵۳ قانون خدمت نظام وظیفه عمومی مصوب ۱۳۱۷- ۱۳۲۱)

پیشینه
درلغت سابقه هر چیز و هر امرى را گویند مانند سوابق مربوط به پیدایش صنعت نفت یا کشت نیشکر و قند و از این مقوله است ((عدم سوء پیشینه)). در اصطلاحات حقوق ادارى اوراق مربوط به گذشته یک امرحاضر را که در دست اقدام است گویند. اسم دیگر آن سابقه است.

پی کنى
کندن جائى براى کشیدن دیوار. پی کنى ازآثار تصرف تلقى شده است (ماده ۲۶۸ مکرر قانون جزا)

پیگرد
اسم دیگر تعقیب است. (رک. تعقیب)

پیله ور
کاسب دوره گردى که متاع خود را ده بده و قریه بقریه مى گرداند و نقدى وجنسى معامله میکند.

پیمان Pacte
قرارداد بین المللى را گویند. (رک. عهد)

پیمان اتحاد
(بین الملل عمومى) عهدنامه اى که بموجب آن دو یا چند دولت در برابر هم متعهد شوند که براى وصول ببرخى از هدفهاى سیاسی با هم تعاون و همراهى از طریق اعمال نفوذ یا لشکرکشى بکنند.

پیمان اتحاد بین المللی
(بین الملل عموى) اتحاد بین چند دولت که متحدان تعهد کنند که کشورهاى خود را در امور مربوط بموضوع مورد اتحاد تحت تربیت و نظامات واحدى قرار دهند مانند اتحاد گمرکى و پستى و غیره. در نتیجه این اتحاد موسسه مشترکى تحت عنوان اداره بین المللى واسطه بین اعضاء پیمان میشود.

پیمان اتحاد تدافعى
(بین الملل عمومى) نوعى ازپیمان اتحاد است (رک. پیمان اتحاد) براى دفع حمله دیگران و حفظ وضع موجود.

پیمان اتحاد تعرضى
(بین الملل عمومى) نوعى از پیمان اتحاد است. (رک. پیمان اتحاد) بمنظور کشور گشائى یا تفوق بین دول.

پیمان اتحاد عمومی
(بین الملل عمومى) عهد نامه اى است بین دویا چند دولت بمنظور اتخاذ روش واحد در جمیع موارد حکومت و تساوى حقوق و تکالیف آنان.

پیمان اتحاد مطلق
(بین الملل عمومى) عهد نامه اى است بین دویا چند دولت بمنظور اتخاذ روش واحد در مواردى براى وصول بنفع مشترک.

پیمان اتحاد نظامی
(بین الملل عمومى) مجموع پیمانهاى ذیل و هریک ازآنها را گویند:
الف – پیمان اتحاد تدافعى
ب – پیمان اتحاد تعرضی

پیمان بیطرفى
(بین الملل عمومى) بیطرفى که بموجب عهد نامه اى بین دویا چند دولت مقرر شود مفاد این عهدنامه را پیمان بیطرفى نامند.

پیمان بیطرفى دائمى
(بین الملل عمومى) بموجب این پیمان:
اولا- دولت بیطرف تعهد مى کند که جز براى دفاع از خود اقدام بجنگ نکند.
ثانیا – دولتهاى طرف او ضامن میشوند که بیطرفى او را محترم شمرده وهر دولتى را که بیطرفى او را رعایت نکند وادار برعایت بیطرفى او کنند. (رک. بیطرفى اجبارى)

پیمان بیطرفى موقتى
(بین الملل عمومى) بموجب این پیمان دول متعاهد ملتزم میشوند که درجنگى که بین دویا چند دولت معینى واقع شده دخالت نکنند. رک. بیطرفى اختیارى

پیمان خصوصى
(بین الملل عمومى) پیمانهائى که جنبه سیاسى. (رک. پیمان سیاسی) وپیمان اتحاد بهمه اقسام آن (رک. پیمان اتحاد) نداشته باشد و نتیجه آنها ایجاد حقوق و تکالیف متقابل باشد مانند عهدنامه تجارت وعهد نامه اقامت و عهد نامه استعانت ودستگیرى وعهدنامه غرامت وعهد نامه قضائى وقنسولى و استرداد مجرمان و غیره.

پیمان سیاسى
(بین الملل عمومى) عهدنامه اى است بین دویا چند دولت که موضوع عهدنامه با موجودیت و اعتبار و حیثیت و تمامیت ارضی آنان بستگى دارد مانند پیمان صلح – پیمان اتحاد – پیمان مودت – پیمان تضمین – پیمان مساعدت – پیمان بیطرفى – پیمان تفویض اراضى – پیمان تعیین مرز و غیره.

پیمان صلح
(بین الملل عمومى) عهـد نامه اى که متخاصمین شرائط متارکه جنگ را در آن درج کنند.

پیمان مساعدت
(بین الملل عمومى) عهدنامه اى که بموجمب آن دولتى بدولت دیگر مساعدت از حیث نفرات ارتش خود و یا مساعدت ازحیث مهمات جنگى و مالى درصورت وقوع جنگ مى دهد که در مقابل، وجهى بترتیب مقرر درعهدنامه بگیرد. دولت مساعدت کننده ازمزایاى بیطرفی نمیتواند استفاده کند.

پیمان نامه
بمعنى عهد نامه است (رک. عهدنامه. عهد)

پى نوشت
در اصطلاحات ادارى دستورى است که رؤساء ادارات ذیل نامه ها نویسند.

پیوند
در لغت، اتصال ونتیجه پیوستن را گویند چنانکه نتیجه پاک کردن پاکی است و ننیجه پیوستن (در اشیاء بیروح مانند درختان) پیوند است. در امور مادى استعمال آن حقیقت است درامورمعنوى مجاز: در اصطلاحات ذیل بکار رفته است:

پیوند تقنینى
سرایت دادن کلى حقوق یک کشوربه کشور دیگرمانند حقوق اسلام که در حمله اعراب به کشورهاى مغلوب سرایت داده شد. این سرایت اگر بهمراه فتح وغلبه و استیلاء باشد پیوند متصرفى نامیده میشود و گرنه پیوند خاورى نام دارد مانند سرایت کلى قوانین سویس بترکیه جدید درقرن حاضرکه بطوع و رغبت صورت گرفت.

پیوند جزئى
قبول یک فکر حقوقى خارجى توسط کشور دیگر مانند قبول مفاد مواد ۱۹۹- ۲۰۰ و ۲۰۱ قانون مدنی ما که ازحقوق فرانسه گرفته شده است و نمونه یک پیوند نگرفته کامل است پاره اى از پیوندها پیوند گرفته است مانند مقررات مسؤلیت مدنی سال ۱۳۳۹ که اکنون پیوند گرفته اى است بر مقررات باب اتلاف و تسبیب قانون مدنی. پیوند جزئی در مقابل پیوند کلى استعمال میشود مانند پیوند متصرفى و پیوند خاورى.

پیوند کلى
رک. پیوند جزئى

پیوند متصرفى
رک. پیوند تقنینى

پیوند مستعمراتى
ترکیب قانون مهاجران متمدن با قوانین محلى مردم نقاط مستعمره (که عنوان وحشی و نیمه وحشى داشته باشند)

پیوند نامه
مقاوله نامه را گویند.

به این مطلب امتیاز بده post
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.