معنی حقوق کلمات ( ه )
هامش
هر نوشته که بصورت تغییر یا اضافه درحاشیه سند درج شود و جزء سند باشد.
هبهDonations entre vifs (مدنی- فقه)
تملیک عین بدون عوض وبطور منجز. ماده ۷۹۵ قانون مدنی در تعریف آن گفته است:…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوق کلمات ( و )
وابستگان دادگسترى
کسا نیکه شغل آ نان فر ا هم آوردن تسهیلات و معاونت متصدیان دادگاه و دادسرا (دراجراء وظیفه آنان) و معاونت اصحاب دعوى در دعاوى ووصول و ایصال محکومبه است، خواه مستخدم دولت…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوقی کلمات ( ن )
نائب
در معانى ذیل بکار رفته است:
الف- کسیکه در امر مخصوصی ازطرف شخصى که واجد صلاحیت است به اواختیار خاصی داده می یشود ما نند وکیل که درحدود وکالت، اختیار خاصى دارد.
(رک. نیابت)
کلمه…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوقی کلمات ( م ) قسمت ۲
محکمه نقش و ابرام
بمعنی دیوان تمیز است. (رک. دیوان تمیز)
محکوم
کسیکه بحکم کیفرى یا مدنی یا ادارى محکوم شده است.
محکومیت Condamnation
(دادرسی) وصف محکوم بحکم مرجع صلاحیتدار قضائی یا…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوقی کلمات ( م ) قسمت ۱
مؤتلف و مختلف
(فقه) درعلم درایه در باب معرفت طبقات روات اگر اسماء روات ازنظرخط با هم شبیه بوده ولى از نظر لفظ فرق داشته باشند روایت آنان را مؤتلف ومختلف نامند مانند جریر و حریزکه اولى…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوقی کلمات ( ل )
لائیک Laic
وصفى است برای قانون یا کشوریا سازمان یاشخص در مقابل وصف مذهبى و ایمانی و اعتقادى. وقتى که گفته میشود فرانسه یک کشور لائیک است یعنى سیاست آن جداى از مذهب است.
لا بشرط
(فقه)…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوقی کلمات ( گ)
گاوبند
در قانون اصلاحات ارضی۱۹-۱۰-۴۰ کسى است که مالک زمین نیست وباداشتن یک یا چند عامل زراعتى بوسیله برزگر یا کارگر کشاورزی در زمین مالک زراعت مى کند و مقدارى از محصول را بصورت
نقدى یا…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوقی کلمات ( ک )
کابین
اسم فارسی مهریه و صداق است. (رک. مهر)
کابینه Cabinet
الف- در رژیم پارلمانى به مجموعه وزراء و معاونین آنان گفته میشود که در مقابل مجلسین مسئولیت سیاسی مشترک دارند. رئیس کابینه را…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوقی کلمات ( ف )
فاحشه
(فقه) بمعنی جرم است. درهمین معنى لغت فحشاء هم بکار رفته است.
فاسق
(فقه - قانون استخدام) کسیکه داراى صفت فسق است. (رک. فسق)
فاعلیت
(فقه) جنبه تاثیری را گویند در مقابل قابلیت که…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوقی کلمات ( غ )
غائب Absent
(فقه) درمعانی ذیل بکارمى رود: الف- غائب ازجلسه دادرسی. درهمین معنى است که میگویند: الغائب على حجته. (ماده ۱۶۴ آئین دادرسی مدنی) وصفحه ۷۲۱- ۷۴۳ جامع الشتات.
ب- کسیکه ازمحل…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوقی کلمات ( ع )
عادت Coutume
الف- تکرارعمل درمورد یک فرد (عادت فردى) یا یک اجتماع (عادت اجتماعى یا مشترک) وغیره را گویند خواه اینکه درمورد عادت اجتماعى تمام یا اکثر افراد آن اجتماع، آن عمل را انجام…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوقی کلمات ( ظ )
ظاهر
(فقه) الف - هرگاه درمقابل ((اصل)) استعمال شود عبارت است از هر امریکه بطور ظنى دلالت برچیزى (در قلمرو زندگى قضائى) نماید خواه اصحاب دعوى براى اثبات یا دفاع بآن استناد نمایند یا نه،…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوقی کلمات ( ط )
طبیب قانونى Medtcine legale
علمی که موضوع آن طرز رسیدگى به آثار و نشانه هاى بزه و کشف آن و شناسائى بزهکار است.
طبریه
(فقه) درهم طبریه را گویند. (رک. درهم طبرى)
طبریه خفیفه
(فقه) درهم…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوقی کلمات ( ض )
ضابط
بلوک را بچند ناحیه تقسیم کرده و براى هر ناحیه اداره اى بعنوان اداره ناحیتى تاسیس و رئیس آن اداره (که نماینده وزارت کشور در آن ناحیه بود) را ضابط یا مباشرمیگفتند که بتصویب نائب…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
معنی حقوقی کلمات ( ص )
صاحب
در لغت بمعنی ملازم شخص یا چیزى را گویند. و بمعنى مالک مال است وبمعنى اداره کننده قوم یا انسان یا حیوان یا مالى را گویند مثلا امیر لشکر را صاحب جیش گویند. دراصطلاحات ذیل بکار رفته…
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...